موچ

موچ

معنی کلمه موچ در لغت نامه دهخدا

موچ. ( اِ صوت ) حکایت آواز بوسه و از اتباع او ( ماچ است در اصطلاح عامه )؛ ماچ و موچ ، ماچ و بوسه. ( یادداشت مؤلف ). || صدایی شبیه به صدای ادا کردن لفظ «موچ » که از گنجشگ و پرندگان دیگر شنیده می شود.
- موچ زدن ؛ برآوردن صدایی شبیه به صدای ادا کردن لفظ «موچ » که از گنجشگ و پرندگان دیگر شنیده می شود.
- موچ کشیدن ؛ آوازی شبیه لفظ موچ برای خواندن گنجشکان از میان دو لب گرد کرده برآوردن. با صوتی شبیه صوت لفظ موچ گنجشک را خواندن. آوازی شبیه موچ از میان دو لب جمع و غنچه کرده برآوردن برای خواندن گنجشک بچه ای یا خندانیدن طفل شیرخواری. ( یادداشت مؤلف ).
|| صدایی که از لب جمع شده خارج کنند به منظور متوجه ساختن کودک نوزاد را. به سوی خود خواندن یا راندن و تشویق کردن اسبان. و رجوع به موچ کشیدن شود.

معنی کلمه موچ در فرهنگ فارسی

ماچ و موچ . ۱ - ماچ و بوسه . ۲ - صدایی شبیه بصدای ادا کردن لفظ [ موچ ] که از گنجشک و پرندگان دیگر شنیده شود . ۳ - صدایی که از لب جمع شده خارج کنند بمنظور متوجه ساختن کودک نوزاد یا راندن و تشویق کردن اسبان

معنی کلمه موچ در دانشنامه عمومی

موچ (میکرونزی). موچ یک دهکده در ایالت چوک، ایالات فدرال میکرونزی است. این دهکده بر روی آب سنگ حلقوی ساتاوان درمیانه اقیانوس آرام قرار دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه موچ

جدای از داروین، شخصیت قابل بازی دیگری هم در بازی وجود دارد که نام اش موچ است. موچ یک مگس جالب و خنده دار است که دوست داروین محسوب می‌شود و به واسطه بدن کوچک اش، می‌تواند در بسیاری از مواقع به کمک داروین بیاید و در جاهایی که امکان پیشروی برای داروین وجود ندارد، راه را برای او باز کند؛ البته برای استفاده از موچ، محدودیت‌های زمانی وجود دارد تا بازی‌کننده بیشتر به چالش کشیده شود.
شهرداری‌های ساتوان و تا از دید آماری در مورتلوکس سفلی و کوتو و موچ در مورتلوکس میانه جا دارند.