معنی کلمه موهل در لغت نامه دهخدا
مؤهل. [ م ُ ءَهَْ هَِ ] ( ع ص ) سزاوارکننده. آنکه شایسته و سزاوار می کند. ( ناظم الاطباء ). || اهلاً و سهلاً گوینده. ( از منتهی الارب ).
موهل. [ مُه ْ ] ( اِخ ) ژول. از خاورشناسان نامدار فرانسه.به سال 1800 م. به دنیا آمد و به سال 1878 م. درگذشت. وی از زبانهای شرقی بیش از همه درباره زبان فارسی تحقیق و پژوهش داشت و چند کتاب مربوط به زرتشت را گردآوری و نشر نمود و نیز شاهنامه فردوسی را به دستور پادشاه فرانسه به زبان فرانسه ترجمه و از 1838 تا1878 م. چاپ کرد و آن یکی از زیباترین و معروف ترین چاپهای شاهنامه است به قطع بزرگ با حاشیه ها و تزیین به سبک شرقی که از شاهکارهای چاپخانه ملی فرانسه درقرن گذشته است. چاپ این نسخه چنان شوری در محافل ادبی به پا کرد که در سپتامبر 1839 «آمپر» در «مجله دو دنیا» و «سنت بوو» در روزنامه «لندی » مقاله ای در ستایش این اثر نوشتند و لامارتین چندین صفحه درباره رستم قهرمان ملی ایران نوشت. ویکتور هوگو نیز در «افسانه قرنها» ده ها شعر در ستایش فردوسی سرود. این نسخه در طهران یک بار به قطع جیبی همراه با مقدمه ای به فارسی عیناً چاپ عکسی شد ( 1345 هَ.ش. ) و بار دیگر به قطع بزرگتر بر اساس اصل نسخه ، عکس برداری و افست گردید. رجوع به مقدمه چاپ جیبی و مزدیسنا ص 366 شود.