منفرجه

معنی کلمه منفرجه در لغت نامه دهخدا

منفرجه. [ م ُ ف َ رِ ج َ / ج ِ ] ( از ع ، ص ) منفرجة. تأنیث منفرج. رجوع به منفرج شود.
- زاویه منفرجه ؛ زاویه ای که بزرگتر از زاویه قائمه باشد. ( ناظم الاطباء ). فرهنگستان ایران «گوشه باز» را به جای این کلمه انتخاب کرده است. رجوع به زاویه و ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه منفرجه در فرهنگ معین

(مُ فَ رِ جِ ) [ ع . منفرجة ] مؤنث منفرج ، زاویه ~ زاویه ای که بیشتر از ۹٠ درجه باشد.

معنی کلمه منفرجه در فرهنگ عمید

= منفرج: زاویهٴ منفرجه.

معنی کلمه منفرجه در فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث منفرج

معنی کلمه منفرجه در ویکی واژه

منفرجة مؤنث منفرج ؛ زاویه ~ زاویه‌ای که بیشتر از ۹۰ درجه باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه منفرجه

زرآوند یک گیاه علفی با ساقه زیرزمینی چندساله و پایا است. ساقه هوایی آن به بلندی ۴۰–۳۰ سانتی‌متر است و در محل اتصال برگها زاویه منفرجه ای دارد. این گیاه دارای برگهای کامل، متناوب، قلبی و نوک تیز است. برگهای زرآوند گرد بی دندانه و زبر و در برگهای زرآوند دراز با دندانه و دمبرگ است. در این گیاه گلها که از فاصله بین برگ و ساقه خارج شده و دارای رنگ ارغوانی یا صورتی بوده و بوی نامطبوعی دارند. ساقه زیرزمینی یا بیخ آن کلفت و به ضخامت حدود یک انگشت کلفت و با رنگ ظاهری تیره مایل به سرخی با طعمی کمی تلخ است. مرغوبترین آن بیخی است که به رنگ زعفرانی و ضخیم باشد و کهنه تر از دو سال نباشد.