معین الملک

معنی کلمه معین الملک در لغت نامه دهخدا

معین الملک. [ م ُ نُل ْ م ُ ] ( اِخ ) ابن علی ملقب به معین الملک یا معین الدوله اصم. از اوست :
سگ در این روزگار بی فرجام
بر چنین مهتری شرف دارد
در قلم داشتن فلاح نماند
خنک آن را که چنگ و دف دارد.
و رجوع به مجمعالفصحا و حسین اصم شود.

معنی کلمه معین الملک در فرهنگ فارسی

درجه در نظام سابق ایران معادل [ استوار ] در نظام امروز .

جملاتی از کاربرد کلمه معین الملک

گشت طی نوبت معین الملک آسمان برد عهد او از یاد
که از توفیق و تأییدش بیاراست معین الملک ملک شاه سنجر