گو یار

معنی کلمه گو یار در لغت نامه دهخدا

گویار. ( اِخ ) از جمله دانشمندانی است که به سال 1880 م. به کشف و خواندن خط میخی وان [ شهری در مشرق آسیای صغیر ] موفق گردید. ( ایران باستان ج 1 ص 48 ).
گویار. [ گ َ / گُو ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف گاویار مرکب از گو به معنی گاو و بقر + یار، پسوند معاونت. گاوبان. گوگل بان مخفف گاوباره. دوست دارنده گاو.( آنندراج ). گوبار. رجوع به گاوباره و گوباره شود.

جملاتی از کاربرد کلمه گو یار

دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش بخت گو پشت مَکُن، رویِ زمین لشکر گیر
درد او هرچند بسیار است در جان باش گو یار از این معنی خبردار است پنهان باش گو
گریه کن ای چشم چون ابر بهاران زار زار همچو من ای ناله نالان باش و بر گو یار یار