گنج الهی
معنی کلمه گنج الهی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه گنج الهی
ای بشب گنج الهی یافته از شبانی پادشاهی یافته
نخل معانی ثمر افشان ازو گنج الهی گهر افشان ازو
این و آن را مخزن گنج الهی یافتیم عارفانه گنج او در کنج ویران دیده ایم
از حرم ایزدی آمد ندای کی گهر گنج الهی در آی
کُنجی که درو گنج الهی باشد هر چیز کزان گنج بخواهی باشد
امین گنج الهی که راز خلوت غیب تمام گفته به او مصطفی بوجه اتم
عاشقان ره بسر گنج الهی دارند بجز از بخت دگر هرچه تو خواهی دارند
آدمی گنج الهی است که در بحر وجود گوهری نیست که در آب و گل آدم نیست
نموداری که از مه تا به ماهی است طلسمی بر سر گنج الهی است
سرم ویرانهٔ گنج الهی دلم دیوانهٔ عقل آفرین است