گل تسبیح. [ گ ُ ل ِ ت َ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امام تسبیح. ( غیاث ). امام سبحه. ( آنندراج ) ( مجموعه مترادفات ص 50 ) : چه حرف از گل تسبیح میزنی صائب خمش چو سنبل زنگار رنگ میبارد.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه گل تسبیح در فرهنگ فارسی
امام تسبیح . امام سبحه .
جملاتی از کاربرد کلمه گل تسبیح
چه حرف از گل تسبیح می زنی صائب؟ خمش که سنبل زنار رنگ می بازد
در خدمتم آنجا که برای گل تسبیح خاکی به کف آرم مگر از جای خم او
تا به گردن در گل تسبیح باشم تا به کی؟ یک سر مو غیرت دین در تو ای زنار نیست
به نعل واژگون نتوان مرا گمراه گرداندن گل تسبیح من از حلقه ز نار می چینم
در آن ساعت که باشد نَشْوِ جانها گل تسبیح روید بر زبانها