گل ابر

معنی کلمه گل ابر در لغت نامه دهخدا

گل ابر. [ گ ُ ل ِ اَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تکه ابر. قطعه ابر. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) ( غیاث ) :
چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه
گل ابر زیباست بر دور ماه.ملاطغرا ( از آنندراج ).در شفق هر گل ابر آینه خورشید است
روی پوشیده و صد جای نمایان شده ست.میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).قدح کج کرده اشکی زآن بت پنهان شکن دارم
گل ابری به مژگان یادگاری زآن چمن دارم.حکیم صاحب ( از آنندراج ).تازه میگردد ز چشم اشکباری جان ما
مجلس ما را گل ابری گلستان میکند.صائب ( از آنندراج ).، گلابر. [ گْلا / گ ِ ب ِ ] ( اِخ ) را اول. تاریخ نویس منسوب به بورگنی ، در اکسر متولد شده و در سال 1050 م. وفات یافته است.

معنی کلمه گل ابر در فرهنگ فارسی

کنایه از تک. ابر . قطع. ابر .
رائل تاریخ نویس فرانسوی و. اواخر قرن دهم - ف. ۱٠۵٠ م . ) .

جملاتی از کاربرد کلمه گل ابر

دلم از گریه مستانه مدد می طلبد این گل ابر نظر بر لب دریا دارد
به گل ابر بهاران نبود دهقان را این امیدی که به دامان تر خود داریم
صدف گوهر چمن گل ابر باران دل وفا دارد ندارد هرکه امیدی به کس چون من تو را دارد
از گل ابر آسمان یک دامن پر گل شده است کان لعل از هر رگ سنگی پدیدار آمده است
شوخ چشمی های خوبان هم بلاست خنده ی گل ابر را تر کرده است
گرد هلال رشک تو بس که گرفته روی گل ابر وفا به شستن روی چمن نمی‌کند
باد آمد و گشاد نقاب از رخانِ گل ابر آمد و نهاد گهر در میانِ گل
هر گه از فیض هوا قد بکشد سبزهٔ مینا پنبهٔ شیشهٔ گل ابر شود دور نباشد
می‌کشان را بر سر خاکم بساطی چیده‌اند در غبار من گل ابر بهاران کم مباد
صف زد حشم بهار پیرامن گل ابر آمد و پر کرد ز در دامن گل