چشم بصیرت. [ چ َ / چ ِ م ِ ب َ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشم بینائی. دیده بینش. چشم خرد. دیده بصیرت. نظر بصیرت. چشم عقل. چشم دل : گر بایدت همی که ببینی مرا تمام چون عاقلان بچشم بصیرت نگر مرا.ناصرخسرو.رجوع به بصیرت و دیده بصیرت و نظر بصیرت شود.
جملاتی از کاربرد کلمه چشم بصیرت
در من نگر به چشم بصیرت که من کیم صاحب بصیرتان نظر دوربین کنند
نیست در چشم بصیرت خال اگر صائب ترا نقطه شک در سراپای کتاب عشق نیست
تراست پرده غفلت حجاب چشم بصیرت و گرنه هردم صبح است صبح محشر دیگر
به دست عزیمت ببندی معادی به چشم بصیرت ببینی عواقب
در چشم بصیرت تو اجسام بر سر قلوب نیست حایل
بغیر طالع ایرانیان که راحت خفت بغیر چشم بصیرت کدام دیده غنود
چه التفات به سنگ محک کند صائب؟ به نور چشم بصیرت کسی که صراف است
زداغ عشق سر تا پای من چشم بصیرت شد که از خورشیدتابان عالمی پر نور می گردد
ای خدا داده تو را چشم بصیرت از کرم کز خمارش سجده آرد شهپر روح الامین
نداشت چشم بصیرت که گرد کرد و نخورد ببرد گوی سعادت که صرف کرد و بداد