چروک خورده

معنی کلمه چروک خورده در لغت نامه دهخدا

چروک خورده. [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چین خورده. تاه خورده. ناصاف شده. چین و چروکدار شده. رجوع به چروک خوردن شود.

معنی کلمه چروک خورده در فرهنگ فارسی

چروک افتادن . چروک شدن پوست بدن یا جامه یا پاچه و جز اینها .

جملاتی از کاربرد کلمه چروک خورده

گاهی تار و پود پشمی برخی از فرش‌های ایلیاتی در اثر مرور زمان کش آمده و در نتیجه قسمت‌هایی از این فرش‌ها چروکیده می‌شود. این عارضه ممکن است به سبب تابیدن غیر یکنواخت پشم نیز بروز کند. متأسفانه برای این قبیل فرش‌ها چارهٔ اساسی وجود ندارد و توصیه می‌شود در صورت مشاهدهٔ اولین آثار چروک خوردگی ترتیبی داده شود که این قسمت‌ها کمتر در معرض پاخوردگی قرارگیرند. اگراین قسمت دروسط فرش باشدمیتوان به کمک قید و دستگاه‌های مخصوص شبکهٔ تار و پود فرش را کشید و تا اندازه‌ای آن را صاف کرد. درصورت زیاد بودن چین و چروک می‌توان ناحیه چروک خورده را عوض کرده و به آن قسمت جدیدی بافت.