چروک شدن

معنی کلمه چروک شدن در لغت نامه دهخدا

چروک شدن. [ چ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) چروکیدن. پرچین و شکنج شدن پوست بدن در اثر پیری یا بسبب دیگر.تاه شدن و ناصاف شدن جامه یا پارچه بعلتی. ناصاف شدن. چین و شکن افتادن در پوست بدن یا در جامه و امثال آن. چین و چروک برداشتن. چین خوردن. رجوع به چروک افتادن و چروک برداشتن و چروک خوردن و چروکیدن شود.

معنی کلمه چروک شدن در فرهنگ فارسی

چروکیدن . پر چین و شکنج شدن پوست

جملاتی از کاربرد کلمه چروک شدن

متخصصان هشدار داده‌اند که تزریق بوتاکس می‌تواند توانایی جوانان برای نشان دادن احساساتشان از طریق حالات چهره را به شدت محدود کند. آن‌ها می‌گویند که حالت‌های متفاوت چهره نه تنها بازتاب‌دهنده احساسات هستند بلکه در شکل‌دادن آن‌ها هم تأثیر دارند و هشدار می‌دهند که پرورش نسلی جوان با «چهره‌های توخالی» می‌تواند مانع از رشد احساسی و اجتماعی در میان این رده سنی شود. بوتاکس ماهیچه‌های بالای صورت و پیشانی به صورت موقت فلج می‌کند و مانع از چین و چروک شدن پوست هنگام اخم کردن یا بالا دادن ابرو می‌شود.