هم عرض
معنی کلمه هم عرض در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه هم عرض
جواد روحی (۱۵ مهر ۱۳۷۰ – ۹ شهریور ۱۴۰۲) شهروند ایرانی و از بازداشتشدگان اهل آمل در جریان خیزش ۱۴۰۱ ایران بود. او در شهریور ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب ساری به سه بار اعدام محکوم شده بود. این حکم، بعدتر در دیوان عالی کشور نقض و جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض دادگاه انقلاب ساری ارسال شده بود. روحی در ۹ شهریور ۱۴۰۲، پس از انتقال از زندان در بیمارستان شهید بهشتی نوشهر درگذشت. نظریه پزشکی قانونی در مورد مرگ وی، «تداخلات دارویی با اشاره به تزریقات مکرر دارو توسط بهیار در بهداری زندان ساعاتی پیش از مرگ وی» اعلام شد.
ما به نیویورک که رفته بودیم، قبل از آنکه برویم خیلی جوسازی بود، تهدید کرده بودند که اگر بیای، دستگیرت میکنیم. گفتم: من میآیم. گفتند: پس امنیت را برقرار نمیکنیم. گفتم: پس حتماً آنجا خبری هست که مخالفت میکنند. من میآیم. خدمت آقا هم عرض کردم، همین را فرمودند، گفتند: حتماً باید این سفر انجام شود، خودشان آنقدر علیه ما تبلیغ کرده بودند که همه گوشها و چشمها را به سمت ما متوجه کرده بودند که این هیئت کی هست.
با وجود این که سوالبار تحت تأثیر آب و هوای قطبی قرار دارد ولی دارای دمای بیشتری نسبت به مناطق هم عرض (جغرافیایی) خود میباشد. با توجه به پدیده خورشید نیمه شب، روزهای تابستانی در سوالبارد ممکن است بیشتر از ۱۰۰ دوره بیست و چهار ساعته تقویمی طول بکشند و این مزیتی برای پوشش گیاهی این جزایر است تا تاریکیهای شبهای قطبی را که بیشتر از ۱۰۰ دوره بیست و چهار ساعته تقویمی است، جبران کنند.
این شهر در ۱۲۰ کیلومتری رشته کوه قفقاز بزرگ و ۲۵۰ کیلومتری دریای سیاه قرار دارد و با شهرهای تاشکند، استانبول، رم، بارسلون، بوستون، و شیکاگو هم عرض است.
ملکی به همراه پسر کوچکترش به وین رفت (پسر بزرگترش در آن زمان در ایتالیا تحصیل میکرد). او در آنجا دچار حمله قلبی خفیفی شد و حدود یک ماه در بیمارستان بستری بود. پزشک متخصص قلب به او توصیه کرد رژیم غذایی اش را تغییر دهد و دیگر الکل ننوشد. او با نقل حکایتی از ابن سینا به پزشک جواب داد. برای ملکی هم عرض زندگی به اندازه طول آن اهمیت داشت، و به باور ملکی الکل «از ملزومات عرض دادن به زندگی» بود. علاوه بر آن، به احتمال زیاد الکل برای ملکی حکم نوعی دارو برای مبارزه با اضطراب ناشی از زندگی سیاسی اش را داشت. او در نامهای به دوست و همقطار معتمدش، دکتر امیر پیشداد، نوشت: «این دکترها که از ترک الکل حرف میزنند، نمیدانند ما اینجا چه میکشیم.»
هست آن بستان نشاندن هم عرض کشت جوهر گشت بستان نک غرض
غنچه هم عرض بساط دردمندی می دهد ته به ته لخت دل خونین به دکان چیده است
تیز چون تیغ بلکه افزون هم عرض آن موی بلکه از مو کم