هزار رنگ

معنی کلمه هزار رنگ در لغت نامه دهخدا

هزاررنگ. [ هََ / هَِ زارْ، رَ ] ( ص مرکب ) چیزی که دارای رنگهای گوناگون باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه هزار رنگ در فرهنگ فارسی

(اسم ) چیزی که دارای رنگهای مختف است

جملاتی از کاربرد کلمه هزار رنگ

گردانده‌ام به عالم عبرت هزار رنگ شخص خیال بوقلمون سایه افکنم
به صانعی که به یک حله‌بافی صنعش هزار رنگ برآورد خاک چون دیبا
هجوم حیرت آن جلوه چون پرطاووس هزار رنگ تپش در دل غبارم سوخت
از صد هزار رنگ تمنا که می پزیم ما غیردود آتش سودا نمی خوریم
به کنه مطلب عجزم کسی چه پردازد لب خموش طلسم هزار رنگ صداست
ز لاله دعوی عشق سمنبران خام اوست هزار رنگ اگر داغ بر جگر سوزد
ز چاک پیرهنش سیر گلستان کردم هزار رنگ گل بوسه در گریبان بود
ز ریزش مژه کز فیض اشک سیراب است هزار رنگ گلم، ازکنار برخیزد
جلوه چون تذرو باغ جامه چون پر طاووس چهره چون گل رعنا با هزار رنگ آمد
حسین‌آباد ناظر، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است.این روستا دارای باغ های وسیع الو وقطب تولیدانواع الو وزعفران می باشد.همچنین این روستا درجه یک ترین الوی حاج حسنی ایران را تولید میکند.فصل بهار وتابستان یکی از بهترین فصول برای دیدن از این روستا می باشد هرچند فصل پاییز هم از یکی از فصل های زیبای این روستا میباشد.شما در پاییزمی توانید ازباغهای هزار رنگ ومزارع زیبای زعفران دیدن کنید.
عنقا هزار رنگ پرافشان قدرت است گر محرمی ‌کلاغ به بال مگس مگیر