نرگس و گل
معنی کلمه نرگس و گل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نرگس و گل
روی و چشم شمس تبریزی گل و نسرین بکاشت در میان نرگس و گل جسم من پا کوفته
ازین نرگس و گل غرورم مده وزین عود و شکر بخورم مده
به چشم و روی تو سوگند می خورم که به باغ مدام نرگس و گل گشته دسته می بینم
گوید نی تازه شوی بیحد و اندازه شوی تازهتر از نرگس و گل پیش صبای دل من
چو زلف اندر سر و رویش فتادند بسی بر نرگس و گل بوسه دادند
گوید نی تازه شوی هیچ مخور غم تازهتر از نرگس و گل وقت صباها
بر دور عمر و گردش چرخ اعتماد نیست جام و قدح چو نرگس و گل پرشراب کن
امروز درین باغ نباشد به از اویی چون نرگس و گل چشم و چراغ چمن است آن
همه لاله و سوسن و ارغوان همه نرگس و گل کران تا کران
عاشقان را نرگس و گل عاشقی تلقین کنند زانکه وصف چشم و رخسار بتان چین کنند