نرگس جماش

معنی کلمه نرگس جماش در لغت نامه دهخدا

نرگس جماش. [ ن َ گ ِ س ِ ج َم ْ ما ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم فسونگر. نرگس غماز :
فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز
نظر به دُردکشان از سر حقارت کرد.حافظ.

معنی کلمه نرگس جماش در فرهنگ فارسی

چشم فسونگر نرگس غماز

جملاتی از کاربرد کلمه نرگس جماش

وان دل که زصد نرگس جماش نه لغزد باشد که ز یک ناکس جماخ گریزد
به باغ نرگس جماش را صبا بر سر به عهد اکد ش تو کج نهاده است کلاه
او شد از باغ و نرگس جماش قصد دوشیزگان رعنا کرد
به چشم نرگس جماش بنگر که گویی از دهان زر می‌نماید