نتر. [ ن َ ] ( ع مص ) سر نره مالیدن به وقت بول و کشیدن آن به درشتی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سر قضیب مالیدن به وقت شاش کردن و کشیدن آن به درشتی. ( فرهنگ خطی ). سرِ اندام بمالیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). سرِ اندام بمالیدن به وقت بول کردن و به عنف کشیدن. ( زوزنی ). || شکافتن جامه را به انگشتان و به دندان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ). || سخت کشیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). به سختی کشیدن. ( از معجم متن اللغة ). جذب به شدت. ( از المنجد ). به عنف کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). کشیدن به درشتی. || به قوت کشیدن کمان را. ( از معجم متن اللغة ). کشیدن کمان را. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). || سخت نیزه زدن. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ). || سست و خوار شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ). || تکیه کردن در راه رفتن ، چنانکه گویی کسی او را می کشد. ( اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). || سخن درشت و زشت گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). شدید و غلیظ کردن کلام را. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). زشت گفتن در سخن با غضب و حماقت. ( از معجم متن اللغة ). || درشتی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تشدد در کار. ( از معجم متن اللغة ). || ربودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ). ربودن چیزی را. ( اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). || نیزه ربوده زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ). نیزه را از کسی ربودن زدن. ( فرهنگ خطی ). || ( ص ) ضعیف در کار. || ( اِمص ) عنف. وهن : قابله بنتر؛ بعنف. ( از اقرب الموارد ). نتر. [ ن َ ت َ ] ( ع مص ) تباه شدن و ضایع گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فاسد و ضایع شدن. تباه شدن. ضایع شدن. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). تباه شدن و ضایع شدن کار. ( فرهنگ خطی ).
معنی کلمه نتر در فرهنگ فارسی
تباه شدن و ضایع گردیدن فاسد شدن و ضایع شدن .
جملاتی از کاربرد کلمه نتر
اغلب در خاکهای لومی، شنی و لومی رسی ایجاد رویشگاهای وسیعی را مینماید. در عرصههای استپی بیابان به همراه سایر گونههای بیابانی و کم توقع مانند نسی، نتر و علف شور، اجتماعات گیاهی متنوعی را به وجود میآورد. این گیاه اگر چه در فصل بهار و تابستان بواسطه بوی عطر بسیار تند آن، مورد استفاده چرای گوسفندان قرار نمیگیرد، ولیکن در فصل پاییز و زمستان، زمانی که گیاه غرق در بذر است توسط گوسفندان مورد چرا قرار میگیرد. درمنه دشتی از جمله بوتههای بسیار سازگار به شرایط سخت بیابان محسوب میشود که علاوه بر مصارف علوفهای (در مراتع قشلاقی)، بوتهای بسیار مقاوم در مقابل فرسایشهای بادی و نقش ارزندهای را در حفاظت خاک این نقاط بر عهده دارد.
واژهٔ زبان مصریان برای این موجودات نتر و صورت مؤنث آن نترت بودهاست.
حتپحرس یکم دختر شاه هونی، واپسین پادشاه دودمان سوم، بود. لقب او دختر خدای بود که نشان از این دارد که او دختر یک فرعون بوده و از آنجا که هونی شاه پیش از سنفرو بوده، احتمال زیادی وجود دارد که حتپحرس دختر او میبوده باشد. دیگر القاب او مادر شاه (موت نیسوت)، مادر شاه دوگانه (موت نیسوت بیتی)، خدمتکار هوروس (خت هرو)، دختر خدای از بدنش (ست نتر نت ختف) هستند.