ناکرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نکرده. مقابل کرده : بدو گفت کسری ز کرده چه به چه ناکرده از شاه و از مرد که.فردوسی.وگر بازگردم از این رزمگاه شوم رزم ناکرده نزدیک شاه.فردوسی.ناکرده را کرده مشمار. ( خواجه عبداﷲ انصاری ). کار ناکرده را مزد نباید. ( کلیله و دمنه ). خدمت ناکرده را مزد طمع داشت نه آنچه نکرده ست کس قاعده نتوان نهاد.اخسیکتی.کار ناکرده بکرده مشمارید. ( از تاریخ گزیده ). جان صرف بتان کرده و اندیشه نکرده از کرده و ناکرده پشیمانی بسیار.مشفقی تاجیکستانی.- شوی ناکرده ؛ بکر. عروس ناشده : شوی ناکرده چو حوران جنان باش نه چنان پیرزنان و کهنان باش.منوچهری. || ناخواسته : هرچه ناکرده عزم تو قضا فسخ شمرد هرچه ناپخته ٔحزم تو قدر خام گرفت.انوری.- خدای ناکرده . || نبرده. تحصیل نکرده. بدست نیاورده. - امثال : سودناکرده در جهان بسیار.
بر سر کوی تو ناکرده وقوف حاجیان را چه وقوف از عرفات
ظلمت در نیمروز اصطلاحیست که از انجیل گرفته شده و به معنای آن است که کسی به گناه ناکرده دم تیغ برود.
آن خواجه که میدانم جرم همه میبخشد پیش کرمش رفتن ناکرده ثواب اولی
نگهداری آتش در خانهها، همیشه به عهده دختران ازدواج ناکرده بود که بهترین نمود و مثال آن را میتوان سیندرلا دانست.
من ندانم تا چه گویم، ای عجب چند گم ناکرده جویم، ای عجب
هیچی نبود. فقط از طریق دیانای و چون پاهای شهید بود، از کفشهایش… البته آن موقع هم هنوز کامل نبود. دیانای کامل نبود؛ ولی خوب، خیلی شواهد نشان میداد که شهید، همان شهید ماست و آقایان هم در سپاه قدس قانع شده بودند که این پیکرِ شهید ماست… از همان اول سعی نکردم دنبال کنم. چون نخواستم بدانم… هم تحملش را نداشتم و هم… حالا ممکن است اینجا احساسات یا عاطفه پدری یا مادری باعث بشود که خدای ناکرده حرفی را آدم به زبان بیاورد که خلاف عقیده و راهی است که شهید ما رفته است و این باعث شرمندگی بشود.
بر خاکپای توسن گردون مسیر من ناکرده تیغ راست سجود آورد رؤس
خواهم که ترا خدای رحمی بدهد تا بگذری از گناه ناکرده ی من
در گزارشهای رسمی آمدهاست که «گیلانیان از وخامت عاقبت اندیشه ناکرده دست به تاراج و تالان قصبه برآورده، مبلغهای کلی از مال سرکار خاصه و تجار و عجزه و مساکین و رعایا و زیردستان برده، جمع کثیر به قتل آوردند و بعد از اخذ غنایم و قسمت در میان ملازمان خود بهخاطرِ جمع روی توجه به جانب لاهیجان نهادند.» (۱۹. ص۵۰).
دامان وصلت نتوان گرفتن دست از دو عالم ناکرده کوتاه
ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد
یکی از روحانیون اصفهان نقل کرده است: «چند مرتبه که حضور حضرت امام خمینی مشرف شدم، ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانو مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین که میرفتم، بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلام دعا کنند.» همچنین بانو امین دربارهٔ سید روحالله خمینی گفته بود: «معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر کسی خواست، خدای ناکرده تهمتی بزند یا توهینی بکند، از قول من بگویید که بد میبینی.»
گر به دست مردم استی کارشان دیگری ناکرده است افسارشان