نامی اصفهانی

معنی کلمه نامی اصفهانی در لغت نامه دهخدا

نامی اصفهانی. [ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) ( میرزا... )محمدصادق ، متخلص به نامی. از شاعران قرن سیزدهم است ، و به روایت هدایت در مجمع الفصحاء، وی به فنون نظم و نثر رغبت داشته و تاریخی مشتمل بر وقایع دولت کریم خان وکیل و دیگران نگاشته و منشیانه عبارت پردازی کرده است... در فن نظم به مثنوی سرائی راغب بوده ، قصد تتبع خمسه داشته ، سه مثنوی به نامهای : خسرو و شیرین ، وامق و عذرا و لیلی و مجنون به نظم درآورده است . وی به دوران سلطنت نادرشاه درگذشت . آذر در آتشکده این ابیات را از مثنوی خسرو و شیرین وی نقل کرده است :
چو خسرو سوی شکّر کرد آهنگ
شکرلب ماند تنها با دلی تنگ
سیه گردید روز و روزگارش
به رسوائی کشید انجام کارش
عجب دردی است دور از یار بودن
صبوری کردن و ناچار بودن.
و شکوه شیرین از خسرو:
زمانه یار و گردون یاورت باد
شراب خوشدلی در ساغرت باد
ز حلوای شکر سیری مبادت
ز یار تازه دلگیری مبادت
بحمداﷲ که زودت آزمودم
بخاطر آنچه بودت آزمودم.
برای اطلاع بیشتر از احوال و آثار وی رجوع به مجله آینده سال دوم ص 533 و فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ص 181 و تذکره صبح گلشن ص 502 و قاموس الاعلام ج 6 و مجمع الفصحاء ج 2 ص 523 و آتشکده آذر ص 429 شود.
نامی اصفهانی. [ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ )مرتضی قلی خان ، متخلص به نامی. از معاصران و منشیان عهد شاه عباس کبیر است. وی به دوران سلطنت اکبرشاه رخت عزیمت به هند کشید و در همانجا درگذشت. او راست :
گر غبار گلشن کویت به چشم ما رسد
پنجه مژگان زند گل بر سر دستار ما.
رجوع به صبح گلشن ص 502 و قاموس الاعلام ج 6 شود.
نامی اصفهانی. [ ی ِ اِف َ ] ( اِخ ) نورانی خباز، متخلص به نامی. او راست :
در عشق توام گشته دل و جان دشمن
ای در طلبت پای به دامان دشمن
در دست مرا دشمن و در جان دشمن
وز دست تو دستم به گریبان دشمن.( از صبح گلشن ص 503 ) ( قاموس الاعلام ج 6 ).

معنی کلمه نامی اصفهانی در فرهنگ فارسی

نورای خباز متخلص به نامی

جملاتی از کاربرد کلمه نامی اصفهانی

محمدصادق نامی اصفهانی مورخ قرن ۱۲ عصر زندیه در تاریخ گیتی‌گشا از سکنه مازندران به عنوان اقوام طبری یاد می‌کند وی می‌نویسد:
محمدصادق نامی اصفهانی مورخ قرن ۱۲ عصر زندیه در تاریخ گیتی‌گشا در مورد چگونگی به قدرت رسیدن وی می‌نویسد: