ناشد

معنی کلمه ناشد در لغت نامه دهخدا

ناشد. [ ش ِ ] ( ع ص ) طالب. ( معجم متن اللغة ). منادی کننده. طلب کننده. ( فرهنگ نظام ).او را ناشد نامند به خاطر برداشتن آواز در طلب چیزی. ( از المنجد ). || شناساننده. ( فرهنگ نظام ) ( از معجم متن اللغة ) . معرف. ( المنجد ). || سوگندخورنده. ( فرهنگ نظام ) . رجوع به نشاد شود.

معنی کلمه ناشد در فرهنگ فارسی

طالب منادی کننده .

جملاتی از کاربرد کلمه ناشد

هنوز ناشد گامی به سوی او نزدیک هزار مرحله در خون دل شدم به شناه
دست پیران خزان ناشد از ایشان کوته تا که ناصر نشد اسپند چنان رستم زال