من باب

معنی کلمه من باب در فرهنگ عمید

ازبابتِ، ازجهتِ: من بابِ مثال.

معنی کلمه من باب در فرهنگ فارسی

( تعبیر قیدی ) ازباب از جهت ( باضافه آید ): من باب مثال میگویم ...

جملاتی از کاربرد کلمه من باب

در دورهٔ صفویه و افشاریه و قاجاریه گه گاه سرکشان نواحی مخصوصاً ازبکان و خانهای خیوه، مرو را مورد تاخت و تاز قرار می‌دادند چنان‌که من باب مثال در ۱۲۷۶ ه‍. ق. محمدامین‌خان والی خوارزم به حدود مرو آمده و به تعرض خراسان پرداخته است و فریدون میرزای فرمانفرما او را در سرخس شکست داده و کشته و سر او را به تهران فرستاده است. چون روز ورود سر او به تهران مصادف با روز عید بود در موقع سلام عام مژدهٔ این فتح را به ناصرالدین شاه دادند.
او همچنان به تاثیر علم فلسفه من باب تفسیر قرآن تصریح نموده و در بیان فلسفه ارسال انبیاء در ادیان توحیدی و ضرورت آن به قاعده فلسفی امکان اشرف و امکان اخس ارسوط و حکمت های متعالیه استناد نموده و آن را مطابق با شرعیات و روایات کتاب حجه کتاب اصول کافی در نظر داشته است.
دخولک من باب الهوی، ان اردته
در ره تفرقه دل چو غبار هست جمعیت من باب سفر
بیک خیانت سی ساله حق خدمت من باب تیره تبه میشود زهی خذلان
به من بر شبی نگذرد بی شتاب که من باب خود را نبینم به خواب
ولی داداشی من باب هجوم به سخنرانی علی مطهری در شیراز و فاطمه معتمدآریا در کاشان گفت: هجوم در ذات خود محکوم به شکست است منطق ما گفتمان است، مشی سیاسی ما گفتمان است، مشی فرهنگی ما گفتمان است. ما اهل گفتمان هستیم و اساساً گفتمان است که پیشرفت و رسیدن به هدف داخلش است و ما را می‌تواند به اهداف سیاسی و فرهنگی برساند.