ملوک الطوایف

معنی کلمه ملوک الطوایف در لغت نامه دهخدا

ملوک الطوایف. [ م ُ کُطْ طَ ی ِ ] ( اِخ ) نویسندگان قرون اول اسلامی ، دوره حکومت اشکانیان و دوره ماقبل آن یعنی دوره سلوکیه را ملوک الطوایف نامیده اند. پیرنیا در تاریخ ایران باستان آرد: مورخان و نویسندگان قرون اول اسلامی از ایرانی و عرب اطلاعات کمی از این دوره داشته اند و چه بسا که این دوره را با دوره جانشینان اسکندر و سلوکیها مخلوط کرده و به یک نام کلی که ملوک الطوایف باشد قناعت ورزیده اند. ( ایران باستان ج 3ص 2171 ). و در جای دیگری آرد: نویسندگان قرون اول اسلامی نام پارت را هیچ ذکر نمی کنند، پادشاهان این دوره را اشکانی یا اشغانی می نامند و خود دوره را به اسم ملوک الطوایف یاد می کنند؛ اگرچه این اسم در نظر آنها شامل دوره بعد از اسکندر است تا روی کار آمدن ساسانیان. ( ایران باستان ج 3 ص 2184 ) : و قهستان را به دست گرفت ، اما دیگر در حکم ملوالطوایف بود. ( فارسنامه ابن البلخی ص 16 ). فصل سوم از باب دوم در ذکر ملت ملوک الطوایف از عهد اسکندر تا زمان اردشیر بابکان مدت سیصد و هشده سال ایران ملوک الطوایف داشتند. ( تاریخ گزیده چ لندن ص 101 ). رجوع به ایران باستان ج 3 صص 2540 - 2585 و مدخل بعد و اشکانیان و ترکیب ملوک طوایف ذیل ملوک شود.

معنی کلمه ملوک الطوایف در فرهنگ عمید

مالکان و سران عشایر که بر رعایا و طوایف زیر دست خود فرمانروایی کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه ملوک الطوایف

چو بر تخت شان شاد بنشاندند ملوک الطوایف همی خواندند