هشده

معنی کلمه هشده در لغت نامه دهخدا

هشده. [ هََ / هَِ دَه ْ ] ( عدد، ص ، اِ ) هژده. هشتده : در هشده هزار عالم کس را نیافتند که یک شربت از او درکشد. ( تذکرةالاولیاء عطار ).

معنی کلمه هشده در فرهنگ فارسی

هیجده.
هژده هشتده

جملاتی از کاربرد کلمه هشده

آفرید آدمی و آدم را ساخت هشده هزار عالم را
هفده رکعت نماز از دل و جان ملک هشده هزار عالم دان
رضای خالق هشده هزار عالم را بخر به جان و دل ای بیخبر که ارزان است
ز فضل داشته آدمی و آدم را ز صنع ساخته هشده هزار عالم را
وز ایران از آن سی هزاران سوار فزون کشته بودند هشده هزار
وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ و از فرزندان این هشده پیغامبرا که نامشان درین آیات برده‌اند، و نام آن فرزندان نبرده‌اند، «وَ إِخْوانِهِمْ» و برادران ایشان که بر دین و ملّت ایشان بوده‌اند. اینجا سخن منقطع شد، پس گفت: «وَ اجْتَبَیْناهُمْ» ای استخلصناهم بالنبوّة، مأخوذ من جبیت الماء فی الحوض اذا جمعته. «وَ هَدَیْناهُمْ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» یعنی الاسلام.
پس مگو کین حساب باریکست زآنکه هفده به هشده نزدیکست
و گفته‌اند بو بکر هشده ساله بود که بصحبت رسول افتاد، روایت کنند از وی گفت: من بتجارت شام میرفتم و رسول خدا در آن کاروان بود و زیر درخت سدرة فرو آمد، برابر صومعه بحیراء راهب. بو بکر گفت من بدر صومعه بحیراء شدم تا از کار دین چیزی پرسم از وی، بحیراء گفت آن کیست که زیر آن درخت سدره فرو آمد؟ گفتم محمد بن عبد اللَّه (ص). بحیراء گفت و اللَّه که او نیست مگر پیغامبر خدای، که من در کتاب خوانده‌ام که بعد از عیسی بن مریم (ع) هیچ کس در سایه این درخت فرو نیامد مگر پیغامبری که نام وی محمد است. بو بکر را تصدیق و یقین آن روز در دل افتاد و بعد از این در جاهلیت و در اسلام از رسول خدا مفارقت نکرد، و قیل لابی بو بکر أخبرنا عن نفسک هل رأیت شیئا قط قبل الاسلام من دلائل نبوّة محمد (ص)، فقال ابو بکر نعم و هل بقی احد من قریش او غیر قریش لم یجعل اللَّه علیه بمحمد فی نبوته حجة، و فی غیرها، و لکن اللَّه هدی به من شاء واصل به من شاء، بینا انا قاعد فی فی‌ء شجرة فی الجاهلیة اذ تدلّی علیّ غصن من اغصانها حتی صار علی رأسی فجعلت انظر الیه و اقول ما هذا، فسمعت صوتا من الشجرة: هذا النّبی یخرج فی وقت کذا و یوم کذا فکن انت من اسعد الناس به، فقلت بیّنه ما اسم هذا النبی‌