مصلحت اندیشی. [ م َ ل َ ح َ اَ ] ( حامص مرکب ) عمل مصلحت اندیش. || اندیشیدن درباره صلاح کار. به مصالح کار اندیشه گماشتن. خیر و صلاح خویشتن در نظر گرفتن : چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پرآتش به هم دیده پرآب اولی.حافظ.و رجوع به مصلحت اندیش شود.
معنی کلمه مصلحت اندیشی در فرهنگ عمید
خیر و صلاح خود یا دیگری را در نظر گرفتن: چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی / هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی (حافظ: ۹۳۰ ).
معنی کلمه مصلحت اندیشی در فرهنگ فارسی
خیرو صلاح خود را در نظر گرفتن : چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر آتش به هم دیده پر آب اولی . ( حافظ )
جملاتی از کاربرد کلمه مصلحت اندیشی
چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی هم سینه پر از آتش هم دیده پرآب اولی
در عجایب های طور عشق حکمت ها گم است عقل را با مصلحت اندیشی مجنون چه کار
بنابراین، نیازی به مصلحت اندیشی و دل سوزی دیگران نبوده است.
حسینعلی خان چون مردی محیل و فتنه انگیز و زبانش با دل موافقت نداشت و نیز داعیه حکومت در سر میپروراند، در خراسان ناهنجاری از وی صدور یافت. شاهزاده حسن میرزا را به قلعه خبوشان برد و مدتی مدعی حکومت شد، از این جهت محل اعتماد نبود. چون روی ارادت با پایه سریر آورد و شاهزاده به دست آمد و پدرش با ایل و عشیرت و اولاد و اقربا در خراسان بود، چند مدتی بنا به مصلحت اندیشی شرف حضور داشت در سفر پادشاه به شیراز سزاوار تیغ شحنه سیاست شد. به امر پادشاه کورحسن استاجلو که از مقربان حرم خلوت خانه، او را به جزا و سزای اعمالش رسانید.
پس از مصلحت اندیشی سرانجام آراء ارکان دولت بر آن شد تا اعتمادالدولۀ وزیر و قرا حسن خان استاجلو والی همدان با بیست هزار سوار که ده هزار از آنان از ایل جلالی روم بودند امیر بیگ را سرکوب کنند.
ظل شه را ظفر از مصلحت اندیشی او نبود امروز بدانائی او در عالم