مجازا. [ م ُ ] ( از ع ، مص ) مخفف مجازات به معنی یکدیگر را جزا دادن. این تصرف فارسیان است چنانکه مواسات و مدارات را مواسا و مدارا گویند. ( آنندراج ) ( از غیاث ). و رجوع به مجازاة و مجازات شود. ( مجازاً ) مجازاً. [ م َ زَن ْ ] ( ع ق ) بطور مجاز و بطور کنایه و استعاره. ( ناظم الاطباء ). از روی مجاز. مقابل حقیقةً. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). به مجاز. برمجاز. و رجوع به مجاز شود.
معنی کلمه مجازا در فرهنگ عمید
از روی مجاز.
معنی کلمه مجازا در فرهنگ فارسی
از روی مجاز مجازی . بر مجاز
جملاتی از کاربرد کلمه مجازا
تغییر یا دگرگونی، کیفیت ناپایداری و جریان، یک گذشته پرتحول داشتهاست. در فلسفه یونان قدیم، درحالیکه هراکلیتوس دگرگونی را فراگیر و حاضرتر از همیشه دید، پارمنیدس مجازا وجود آن را انکار کرد.
سماع به معنی شنیدن، مجازا صدای خوش (آواز و ساز) و رقص (دستت افشانی و پایکوبی) صوفیانه است. سازهای صوفیانه عموماً نای و دف و چنگ است.
در فرهنگ فارسی به انگلیسی «جانسن» آمده: جام جم یا جام جمشید؛ آئینهای که جهان را نمایش میداد و مجازا مناره، به خصوص منارهٔ اسکندریه را گفتهاند.