معنی کلمه قریس در لغت نامه دهخدا
قریس. [ ق ُ رَ ] ( اِخ ) کوهی است نزدیک مدینه ، که با قرس که نام کوه دیگر مدینه است ذکر شده است. ( معجم البلدان ). رجوع به قِرْس ( اِخ ) شود.
قریس. [ ق ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان فرورق بخش حومه شهرستان خوی واقع در 31 هزارگزی شمال باختری خوی و 4500 گزی جنوب باختری شوسه خوی به سیه چشمه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است. سکنه آن 437 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).