گاهنبار
معنی کلمه گاهنبار در فرهنگ معین
معنی کلمه گاهنبار در فرهنگ عمید
۲. نام شش هنگام یا شش روزی که خدای تعالی عالم را آفریده است.
معنی کلمه گاهنبار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه گاهنبار در دانشنامه عمومی
زرتشتیان در این جشن ها به ستایش اهورامزدا و سپاسگزاری از او برای داده ها و آفریده های نیک اش می پردازند. موبد آفرینگان گاهنبار می خواند و بر توانگر و ناتوان، دارا و ندار بایسته است که در این آیین شرکت کنند. هدف این، بار دادن یعنی بخشش و دهش و ایجاد همبستگی و همازوری و باخبر شدن زرتشتیان از حال یکدیگر در جامعه است. خویشکاری هر زرتشتی این است، که بخشی از درآمد ش را به داد و دهش و یاری به بینوایان کند. بنا بر این باور بسیاری از نیکوکاران زرتشتی پیش از درگذشت همه یا بخشی از دارایی شان را مانند زمین و باغ و آب و خانه و … وقف مراسم گاهنبار و دهش و یاری به دیگران می کنند. شش چهره گاهنبار، گاه دادودهش است.
هریک از جشن های شش گانهٔ گاهنبارها پنج روز می دیرد و بازپسین روز هر گاهنبار مهم ترین روز جشن نوروز است. این آیین با رای شورای عالی سیاست گذاری ثبت میراث معنوی در سیاههٔ آیین های ملی ایران ثبت شده است.
پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان و نخستین بنیانگذار ش را جمشید می دانند. گاهنبارها با پیشهٔ دیرینهٔ زندگی ایرانیان گره خورده است. گاهنبارها با کشاورزی و دامداری و زندگی کشاورزی پیوند بنیادین دارند. گاهنبار در آغاز جشن کشاورزی بوده است. هر کدام از گاهنبارها، برابر با زمانی است که دگرگونی های بنیادین برای کشاورزان رخ می دهد و این دگرگونی ها با خود جشن و شادی می آورد.
در کتاب زند از زرتشت آمده است که اهورامزدا جهان را در شش «گاه» آفرید. در یسنا آمده است:
• Maidh - yo - zarem: ( میدیوزَرِیم ) – نخستین گاهنبار روز پانزدهم اردیبهشت ماه، چهل وپنجمین روز از آغاز سال که در آن «آسمان» آفریده شد. ترجمه این گهنبار ، نیمه سرسبزی یا نیمه بهار است
• Maidh - yo - shema: ( میدیوشـِیم ) – روز پانزدهم تیرماه، صدوپنج مین روز سال که در این روز «آب» آفریده شد. ترجمه این گهنبار ، هنگام برداشت نیمی از دانه ها و میوه هاست .
• Paiti - shahem: ( پَـیته شَـهیم ) – روز سی ام شهریورماه صدوهشتادمین روز سال که در این روز «زمین» آفریده شد. ترجمه این گهنبار ، گردآوری همه دانه ها است .
• Aya - threm: ( اَیاسرِم ) - سی ام مهرماه، دویست وده مین روز سال که در آن «گیاه» آفریده شد. ترجمه ی این گهنبار ، هنگام خوشبختی و شادمانی است.
• Maidh - ya - rem: ( میدیارِم ) – بیستم دی ماه، دویست ونودمین روز سال که «جانوران» آفریده شدند. ترجمه ی این گهنبار ، نیمه ی سال است.
• Hamas - path - maedem: ( هَـمَـسپَـتمَدُم ) : در آخرین روز سال کبیسهٔ، یعنی سه صدوشصت وپنجمین روز سال، که آن را وهیشتواشت گاه می نامند، گاهی که «مردمان» آفریده شدند. ترجمه ی این گهنبار ، گاهی از سال که گرما و سرما به میانه می رسد است .
معنی کلمه گاهنبار در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: گَهَنبار) نام شش جشن بزرگ زَردُشتیان. هر یک از این جشن ها پنج روز به طول می کشد. آخرین روز جشن مهم ترین روز آن است و چهار روز نخست بیشتر ویژۀ مقدمات جشن است . در باور پیروان آیین زَردُشت ، اَهورامَزدا جهان را در ۳۶۵ روز و در شش گاهنبار آفریده است . در نخستین گاهنبار (مَدیوزَرِم = میان بهار)، در روز دی به مهر، از اُردیبِهِشت ماه ، آسمان آفریده شد. در گاهنبار دوم (مَدیوشَم = میان تابستان )، یعنی ۶۰ روز بعد، در روز دی به مهر، از تیر ماه آب آفریده شد. ۷۵ روز بعد، در گاهنبار سوم (پَدیشه = گردآوری غله )، در روز اَنیران ، از شهریور ماه ، زمین شکل گرفت . ۳۰ روز بعد، در چهارمین گاهنبار (اَیاسریم = بازگشت به خانه )، در انیران روز، از مهر ماه ، گیاه رویید. هشت روز بعد، در گاهنبار پنجم (مَدیاریم = میان سال )، در بَهرام روز، از دی ماه ، جانوران آفریده شدند و سرانجام ۷۵ روز بعد، در ششمین گاهنبار (هَمَسپَهمَدیم = حرکت همۀ سپاه )، در واپسین روز کبیسۀ سال ، آفرینش انسان انجام گرفت . آخرین گاهنبار ویژۀ فَروَهرهای در گذشتگان است که در پایان و آغاز سال نو به خانه های زمینی خود سرمی کشند. از همین رو ست که در این گاهنبار در خانه ها آتش برپا می کنند و دود راه می اندازند تا فروهرها، با دیدن دود، دودمان خود را بازشناسند.
معنی کلمه گاهنبار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه گاهنبار
هر یک از جشنهای ششگانهٔ گاهنبار، پنج روز بطول میانجامیده و آخرین روز هر گاهنبار مهمترین روز جشن بودهاست. در این روزها همگان ملزم بودند تا مطابق و برابر تواناییشان انفاق کنند. در دعایی که از زمان ساسانیان باقیمانده ملاحظه میشود که استغفارکننده جایی میگوید «از اینکه در مراسم گهنبارها شرکت نکرده و انفاق نکردم، بخشایش میطلبم.»
در تقویم مزدیسنا یی جشن سالانه به دنبالهٔ یک دورهٔ ده روزه، قرار دارد که همسپثه ئه دیه یا فروردیگان نامیده میشود. آخرین جشن، از شش جشن فصلی سال یا گاهنبار که آفرینش آفریدههای مختلف را به یاد میآورد و آخرین آن، مربوط به خلقت انسان است. طبیعتاً این جشن مربوط به درگذشتگان است.
این گاهشماری مبنی بر سالی است که به شش فصل غیرمتساوی یعنی ۴۵ روزه و ۶۰ روزه و ۷۵ روزه و ۳۰ روزه و ۸۰ روزه و باز ۷۵ روزه که جمعاً ۳۶۵ روز میشود، تقسیم میشدهاست و آن فصول را به اصطلاح متداول گاه میخواندند و پنج روز آخر هر یک از این فصول را عیدی به اسم گاهنبار میگرفتند. به سبب اهمیت این اعیاد دینی، مواقع آنها در سال به دقت تمام در مواضع نجومی آنها نگاه داشته میشد.
همچنین دین زرتشتی تنها دین در جهان است که برای مردگان نیز جشنهایی با نام گاهنبار برگزار میکند و در سر تا سر این دین هیچگونه عزاداری وجود ندارد و زرتشتیان حتی در مراسم خاکسپاری نیز عزاداری و شیون نمیکنند.
به هنگام برگزاری مراسم جشن آکتیو نمایشهای آیینی و مناسک مذهبی خاصی را ترتیب میدادند و شرکت شاه بابل در این مراسم، اهمیت نقش مذهبی شاه را که از دیر باز در مصر و بینالنهرین مظهر اعلای شاه- موبد بود، آشکار میکند. جشن آکتیو در بنیاد، یک گاهنبار بود که در دو موسم سال یعنی بهار و پاییز به خاطر باروری زمین و فراوانی محصول بر پا میشد. بعدها این سور-آیین جنبهٔ مذهبی و رسمی به خود گرفت و با مسایل بندهشنی در آمیخت.