گهنبار

معنی کلمه گهنبار در لغت نامه دهخدا

گهنبار. [ گ َ هَم ْ ] ( اِ ) به معنی گاهنبار، گهنار، گهنباره و گهبار. ( فرهنگ رشیدی ) :
به فر فریدون و هنگ نهنگ
به گاه گهنبار هوشنگ شنگ.اسدی ( از لغت فرس ).رجوع به گاهنبار شود.

معنی کلمه گهنبار در فرهنگ معین

(گَ هَ ) (اِمر. ) گاهنبار.

معنی کلمه گهنبار در فرهنگ عمید

= گاهنبار

معنی کلمه گهنبار در فرهنگ فارسی

( اسم ) هر یک از جشنهای ششگان. سال در ایران باستان و آنها عبارتند از : الف - میدیوزرم ب - میدیوشم ج - پتیه شهم د - ایاسرم ه - میدیارم و - همسپتمدم . ابوریحان بیرونی نامهای این جشنها را چنین آورده : مدیوزرم گاه مدیوشم گاه فیشه هیم گاه ایاثرم گاه مدیایریم گاه همشفثمیذگاه این جشنها بفاصله های غیر متساوی از همدیگر دور میباشند ازین قرار : گهنبار میدیوزرم در چهل و پنجمین روز سال گهنبار میدیوشم در صد و پنجمین روز سال گهنبار پتیه شهیم درصد و هشتادمین روز سال گهنبار ایاسرم در دویست و دهمین روز سال گهنبار میدیارم در دویست و نودمین روز سال گهنبار همسپتمدم در سیصد وشصت و پنجمین روز سال واقع میشود . جشن هر یک از این گهنبارها پنج روز طول میکشد . آخرین روز مهم ترین روز آنست و در واقع چهار روز دیگر روز های مقدماتی جشن است . در خود اوستا در آفرینگان گهنبار بند های ۱۲ - ۷ این جشنها با تعیین ماه و روز یاد شده . در سنت زردشتیان چنین آمده : در اردیبهشت ماه از یازدهم تا پانزدهم جشن مدیوزرم است . در تیر ماه از یازدهم تا پانزدهم جشن مدیوشم است . در شهریور ماه از بیست و ششم تا سیام جشن پتیه شهیم است . در مهر ماه از بیست و ششم تاسیام جشن ایاسرم است . دردی ماه از شانزدهم تا بیستم جشن میدیارم است . در اندرگاه ( خمس. مسترقه ) هر پنج روز جشن همسپتمدم است . نظر بمعنی لفظی این کلمات گهنبار ها اساسا جشنهایی بود برای اوقات مختلف سال : میدیوزرم یعنی میان بهار و این جشنی است در نیم. بهار هنگامی که زمین سبزو خرم است مدیوشم یعنی میان تابستان پتیه شهیم یعنی دانه آور و از آن وقتی اراده شده که گندم رسیده و خرمن بدست میاید ایاسرم یعنی برگشت و از آن هنگامی اراده شده که چوپان با گل. خود بعلت پیش آمد زمستان از چراگاه تابستانی بخانه بر میگردد میدیارم یعنی میان سال معنی همسپتمدم معلوم نیست . این جشن بفروهران اختصاص دارد .
گهنار گهنباره و گهبار

معنی کلمه گهنبار در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گاهنبار

جملاتی از کاربرد کلمه گهنبار

همازور نام بخشی از سرود اوستای کُشتی در خُرده اَوستا و از نیایش‌های مزدیسنا است. در این سرود در می‌یابیم که سرایندهٔ سرود، از شنوندگان و باشندگان خواستار است و آرزو می‌کند تا نیکوکاری گسترش یابد و بداندیشی و کژروی نابود گردد؛ بنابراین سرودِ همازوری را می‌توان سفارشِ هم‌بستگی، هم‌باوری، هم‌پیمانی، هم‌راهی، هم‌دلی و هم‌اندیشی نامید. گهنبار نیز از با شکوه‌ترین و مهندترین جشن‌های مردمی مزدیسنان است و برجسته‌ترین انگیزه آن، بار دادن که همان بخشش و دادودَهش و، پدیداری همبستگی و همازوری و پی بردن زرتشتیان از ایستار و جاور یکدیگر در جامعه و هازمان و یاری هم‌وندان خود است. گزاره‌های همچون اَشوداد، اَهُلوُداد و روانیگان نیز در راستای هم‌یاری هستند.