یک در. [ ی َ / ی ِ دَ ] ( ص مرکب ) اطاقی که آن را یک در است. ( یادداشت مؤلف ). یک دره. یک دری : اندیک دو دوست فرقدان وار در یک در آشیان ببینم.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه یک در
پراکنده هر یک در آن کوه و دشت به گل گنج پوشید و خود بازگشت
همچو حلقه بر درش سر می زنم یک در از وصلش به رویم وا نه شد
، یک تابع تعمیمیافته، یا توزیع، روی محور اعداد حقیقی است که همه جا مقدار صفر دارد به جز در صفر، و روی کل محور حقیقی انتگرالی با مقدار یک دارد. تابع دلتا را گاهی به این صورت در نظر میگیرند: تابعی فرضی که منحنی اش در مرکز مختصات میخی بهطور نامحدود بلند، و بهطور نامحدود باریک است، با مساحت کل برابر با یک در زیر میخ، و از لحاظ فیزیکی نمایان گر یک جرم نقطهای یا بار نقطهای ایدهآل شده.
این تیم سابقه طولانی دارد، اولین بار در فرمول یک در سال ۱۹۸۱ به عنوان تولمان، زمانی که تیم در ویتنی بریتانیا مستقر بود، شرکت کرد. در سال ۱۹۸۶، به دنبال خرید توسط گروه بنتون، نام آن تغییر یافت و به عنوان تیم بنتون رقابت کرد. به عنوان بنتون، قهرمان سازندگان در سال ۱۹۹۵ شد و راننده آن، مایکل شوماخر، دو قهرمانی رانندگان - ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ را به دست آورد. قبل از ۱۹۹۲ به مکان فعلی خود در انستون، بریتانیا نقل مکان کرد.
به دست دیدبان او یکی آیینهای شش سو که حال شش جهت یک یک در آیینه بیانستی
ز محنتها نه آرام و نه تسکین دگر اسباب یک یک در خور این
نباید فرو بستن آن در برو مگر جز به تدریج یک در برو
ضلع جنوبی خانه با یک سوله کوچک جدید با نمای سیمان محدود شده و از خانههای دوم و سوم بدین صورت جدا میشود اما اتاق سمت راست ایوان (جنوب) یک در به پشت خانه دارد که دیگر متعلق به این خانه نیست و نشانه بزرگتر بودن خانه پیش از این دارد. این باور محلی که دو خانه پشت آن بخشی از خانه اصلی بودهاند جای بحث دارد اما دو خانه تاریخی دیگر در ادامه این خانه بودهاند که یکی از آنها تقریباً ویران شد.
در تاریخ ۱۹ سپتامبر افبیآی مظنونی را با نام احمد خان رحیمی را در تمامی این حوادث معرفی نمود وی دیرتر پس از یک در تیراندازی در لیندن، نیوجرسی دستگیر شد.
در سال ۲۰۲۰ و پس از ۱۱ ماه جف هاردی برگشت و با توجه به خروج مت از این کمپانی در مسابقات یک در مقابل یک قرار گرفت. جف در اولین اسمکدان بدون تماشاگر تاریخ کینگ کوربین رو به راحتی شکست داد و در کیک آف مانی این د بنک در مقابل سزارو به پیروزی رسید. درگیری جف و شیمس بالا گرفت و تونست شیمس رو در اسمکدان ببره اما در بکلش مقابل مرد ایرلندی تن به شکست داد. این درگیری ادامه داشت تا اینکه در یک مسابقه بار مچ جف برای بار دوم شیمس رو برد. بعد از این درگیری او با پیروزی مقابل ای جی استایلز برای بار پنجم موفق به کسب کمربند بین قاره ای شد
این سایه ها زوال پذیرند یک به یک در سایهای گریز، که آنرا زوال نیست
شورای چهار کشور مذاکره و عهد پیمانهای صلح با متحدان آلمان را به شورایی متشکل از وزرای خارجه این کشورها سپرد. این پیمانها که هر یک در یکی از محلات حومه شهر پاریس امضاء و به آن نام نامگذاری شد مسئولیت آغاز و خسارتهای جنگ را به گردن متحدین آلمان گذاشتند و برای هر کدام محدودیتها و جریمههایی مقرر کردند.
تعادل دینامیک در شیمی عبارت است از هنگامی که یک در واکنش برگشتپذیر ضرایب واکنش دهندهها/محصولات تغییر میکند اما مواد با نرخ مشخصی در میان واکنشهای شیمیایی جابجا میشود و به عبارت دیگر به صورت خالص تغییر ایجاد نمیشود. این تعریف یک نمونهٔ خاص از سامانه ای در حالت دایمی است. در ترمودینامیک، یک سیستم بسته هنگامی در تعادل ترمودینامیکی است که واکنشها در چنان نرخهایی اتفاق بیفتند که غلظت مخلوط با گذر زمان تغییر نکند.
ب) از سمت چپ جهت ستون دوم نیاز به سه نقطه به صورت یک در میان و با بار الکتریکی ۱، ۳ و ۵ داریم که این قطرات پس از گرفتن بار الکتریکی مورد نظر به درون صفحات با ولتاژ بالا پرتاب شده و هرکدام متناسب با بار الکتریکی منفی اخذ شده به سمت صفحه مثبت منحرف میشوند.
به دیوار قفس تا رخنه ها دیدیم یقینم شد که یک در بسته گردد صد در دیگر شود پیدا
داستان دربارهی جوان شجاعیست که با دختر پادشاه، رابطهای عاشقانه دارد. پادشاه این جوان را زندانی و به حکمی عجیب، محکوم میکند. بهدستور پادشاه، جوان را درمقابل دو در قرار میدهند و او باید یکی را انتخاب و باز کند. در پشت یک در بانویی است که شاهزادهخانم از او متنفر است و اگر آن در را باز کرد، باید با او ازدواج کند و در پشت در دیگر، ببری گرسنه قرار داد.[نیازمند منبع]
دو در را ثلث یک در داد قیمت وزین خاطر نشینم شد که این بار
جمله دیده از او کرامتها دیده هر یک در او علامتها
و گفتهاند که پدر شیخ ما سلطان محمود را عظیم دوست داشتی و او در میهنه سرایی بنا کرد کی اکنون معروف است به سرای شیخ و بر دیوار آن بنا نام سلطان و ذکر خدم و حشم و پیلان او و مراکب نقش کرد. و شیخ کودک بود، پدر را گفت مرا در این سرای یک در خانه بنا کن چنانک آن خانه خاصۀ من بود. پدر شیخ او را خانهای بنا کرد در بالاء آن سرای که صومعۀ شیخ آن است. چون خانه تمام گشت و در گل میگرفتند، شیخ بفرمود تا بر دیوار و سقف آن خانه جمله بنوشتند کی اللّه اللّه اللّه. پدرش گفت ای پسر این چیست؟ شیخ گفت هر کس بر دیوار خانۀ خویش نام امیر خویش نویسد. پدرش را وقت خوش شد و بفرمود کی هرچ به دیوار آن سرای نوشته بودند دور کردند و از آن ساعت باز در شیخ به چشمی دیگر نگریست و دل بر کار شیخ نهاد.
با کنجکاوی، او آن دو را در کوچه ای دنبال میکند، پس از عبور از یک در بزرگ، روز بهطور ناگهانی به شب تبدیل میشود و شهر خالی از سکنه است و فقط توسط جانوران نامرئی عجیب و غریب که در خیابانها پرسه میزنند اشغال شدهاست. پسر همچنین متوجه میشود که خودش نیز نامرئی است و فقط باران به او و جانوران شکل میدهد.