گرفتار کردن

معنی کلمه گرفتار کردن در لغت نامه دهخدا

گرفتار کردن. [ گ ِ رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اسیر کردن. در بند کردن. مقید کردن :
آن را که به کین جستن تو دست همی سود
سلطان جهان کردبه دست تو گرفتار.فرخی.کس دل به اختیار بمهرت نمیدهد
دامی نهاده ای و گرفتار میکنی.سعدی.هرجا که سروقامتی و موی دلبریست
خود را بدان کمند گرفتار میکنم.سعدی ( خواتیم ).گر گرفتارم کنی مستوجبم
ور ببخشی عفو بهتر کانتقام.سعدی ( گلستان ).

معنی کلمه گرفتار کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - مبتلی کردن دچار ساختن . ۲ - در بند کردن مقید کردن : گر گرفتارم کنی مستوجبم ور ببخشی عفو بهتر کانتقام . ( گلستان ) ۳ - اسیر کردن برده کردن : آنرا که بکین جستن تو دست همی سود سلطان جهان کرد بدست تو گرفتار . ( فرخی ) ۴ - صید کردن شکار کردن . ۵ - عاشق کردن دلباخته ساختن : کس دل باختیار بمهرت نمیدهد دامی نهاده یی و گرفتار میکنی . ( سعدی )

جملاتی از کاربرد کلمه گرفتار کردن

گرفتن تنی چند زنگی ز راه گرفتار کردن در این بارگاه
پیش‌تر چنین تخمین زده می‌شد که بادبان‌ماهی با حداکثر سرعت ۳۵ متر بر ثانیه (۱۳۰ کیلومتر بر ساعت؛ ۷۸ مایل بر ساعت) شنا می‌کند اما بر پایهٔ تحقیقات منتشر شده در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ میلادی مشخص شد که سرعت این ماهی حداکثر ۱۰ متر بر ثانیه (۳۶ کیلومتر بر ساعت؛ ۲۲ مایل بر ساعت) است. در طول فرایند تعقیب طعمه و شکار، این ماهی مکرراً به سرعت ۷ متر بر ثانیه دست می‌یابد و به‌طور کلی، سرعت جانور از ۱۰ متر بر ثانیه فراتر نرفته‌است. به‌طور کلی، طول بادبان‌ماهی‌ها فراتر از ۳ متر (۹٫۸ فوت) نمی‌رود و به ندرت به وزن بالاتر از ۹۰ کیلوگرم (۲۰۰ پوند) می‌رسند. یر طبق گزارش‌ها چنین بر می‌آید که این ماهی از نوک سوزن‌مانند خود برای گرفتار کردن ماهی‌ها استفادهٔ قابل‌توجهی می‌نماید.
این بیماری علاوه بر گرفتار کردن معده و روده، اندام‌های دیگر را نیز می‌تواند درگیر کند. کبد چرب و ورم چشم و ورم مفاصل یا ماهیچه‌های دست یا پا از این دست هستند. نازکی یا پوکی استخوان می‌تواند از عواقب این بیماری باشد. در این بیماری پوست، خون و غده درون‌ریز نیز می‌توانند درگیر شوند. در مواردی پانکراتیت نیز گزارش شده‌است. بیماری کم‌خونی همولیتیک خودایمنی که در آن سیستم ایمنی به گویچه‌های سرخ حمله می‌کند بیشتر در این بیماری شایع است و می‌تواند باعث خستگی، رنگ پریدگی و دیگر نشانه‌های شایع در کم‌خونی شود.
دربارهٔ عاقبت کار باکالیجار هم اطلاعی در دست نیست. زریاب احتمال می‌دهد که وی در زمان سقوط امارتش به دست انوشیروان به قتل رسیده باشد، ولی منابع چنین گزارشی ارائه نداده‌اند. او سپس می‌گوید: «نظر به مناسبات معمول آن زمان، نگاه‌داشتن دشمنی بزرگ پس از گرفتار کردن او، درست نمی‌نماید و خصوصاً آن که ابن اثیر ذیل حوادث ۴۳۳، می‌گوید مرداویج مادر انوشیروان، همان زن سابق باکالیجار، را به زنی گرفت، که این امر تنها با قتل باکالیجار می‌توانست واقع شود؛ مگر آن که احتمال بدهیم این زن را به زور مطلقه کرده باشند، که احتمالی بعید است.»