چاقوکش

معنی کلمه چاقوکش در لغت نامه دهخدا

چاقو کش. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) چاقوکشنده. بازکننده تیغه چاقو برای زدن. کسی که مردم را با چاقو تهدید و گاهی مجروح و مقتول میکند تا نقدینه آنان را بگیرد یا برباید. ولگرد. هرزه گرد. عربده جو. بدمست. باج گیر. لات. شریر. فردی از افراد اراذل و اوباش. بیکاره ولگردی که از راه ارعاب و تهدید و با چاقو و عربده جویی از اهل بازار و کسبه جنس یا نقدینه میطلبد و میگیرد. آنکه به اندک بهانه ای چاقو میکشد و چاقو میزند. بچاق چی. پیچاق چی.ولگردی که برای دزدی و بیم دادن مردم چاقوی بلند ضامن دار با خود دارد و چاقوکشی را حرفه خود میداند.

معنی کلمه چاقوکش در فرهنگ معین

(کِ ) (ص فا. ) ۱ - کسی که دیگران را با چاقو تهدید می کند. ۲ - کسی که خرج خود را از راه زد و خورد و تهدید دیگران به وسیلة چاقو تأمین می کند.

معنی کلمه چاقوکش در فرهنگ عمید

۱. کسی که چاقو بکشد و به دیگری زخم بزند، آن که با چاقو به مردم حمله کند.
۲. آن که با چاقوکشی و تهدید مردم از آن ها باج بگیرد.

معنی کلمه چاقوکش در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه با چاقو بمردم حمله کند. ۲- شریر.
چاقو کشنده . آنکه چاقو میکشد . ولگرد . هرزه گرد . عربده جو . بدمست . باج گیر . لات . شریر . فردی از افراد اراذل و اوباش . بیکار. ولگردی که از راه ارعاب و تهدید و چاقو کشی و عربده جویی از اهل بازار و کسبه جنس یا نقدینه میطلبد و میگیرد . آنکه باندک بهانه ای چاقو میزند . بچاق چی . پیچقاق چی .

معنی کلمه چاقوکش در ویکی واژه

کسی که دیگران را با چاقو تهدید می‌کند.
کسی که خرج خود را از راه زد و خورد و تهدید دیگران به وسیلة چاقو تأمین می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه چاقوکش

بنا بر شکایاتی که از دماوند شده بود، در این حوزه انتخابیه، رأی از پنج تا چهل تومان خریداری می­شده، عده‌ای را از لواسانات برای رأی دادن و عده‌ای چاقوکش از تهران برده بودند و با اینکه همه این موارد گزارش شده و مسئولان از آن با خبر بودند، انتخابات ادامه یافته بود.