معنی کلمه چهچهه در لغت نامه دهخدا
چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) نام رودی است در مشرق مهنه در شمال شرقی طوس به خراسان.
چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ]( اِخ ) دوست محمد. نام توپچی نصرالله میرزا فرزند نادرشاه افشار بوده است. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 19 ).
چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) از مزارع میان ولایت شهر مقدس است. قدیم النسق در شش فرسخی شهر واقع است. سکنه اش سی خانوار و تیموری میباشند. از آب قنات مشروب می شود، هوایش معتدل است. ( مرآت البلدان ج 4 ص 300 ). دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. در 36هزارگزی شمال باختری مشهد در کنار کشف رود واقع است. جلگه و معتدل است ، 133 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه شهرستان مشهد. در 88هزارگزی شمال باختری مشهد و 3هزارگزی شمال خاوری رادکان واقع است ، جلگه و معتدل است ، 88 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چهچهه. [ چ َ چ َ ه َ ] ( اِخ ) مرکز دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز. در 85هزارگزی جنوب خاوری کلات واقع است. دامنه و معتدل و 240 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت ، گله داری و قالیچه بافی است. پاسگاه مرزی گمرک و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).