معنی کلمه چمچمه در لغت نامه دهخدا
در صف اقران مجد چمچمه مر کبش
توده کش چشم تنگ از نمک ذوالمنن.فاخری رازی ( از انجمن آرا ).گردنعال وچمچمه باد پویگانش
خوش چون سماع و سرمه بسمع و بصر رسید.فاخری رازی ( از انجمن آرا ).رجوع به شکاشک و شکشک و شکک و شلپویه شود.