گوشوارک. [ گوش ْ رَ ] ( اِ مصغر ) مصغر گوشوار. گوشوار خرد. گوشوار کوچک. رجوع به گوشوار شود. || در قاعده بعضی از برگهای دو صفحه کوچک یا بزرگ وجود دارد که آن را گوشوارک مینامند . رجوع به واژه های مصوب فرهنگستان شود. || دو پاره گوشت خرد که زیر گوش گوسفندان آویخته است. ( یادداشت مؤلف ). رعثاء. رعث. زنمة. ( از منتهی الارب ). رجوع به زنه و رعث و رعثاء در همین لغت نامه شود. || در اصطلاح بنایان لغاز و لغاز در اصطلاح بنائی آن است که بر دو جانب در ورودی عمارات دو ستون بنا کنند آنگاه برای زیبائی از دو طرف و یا فقط طرف خارجی هر ستون را نیم آجر عقب تر بنا نمایند. و از بن دیوار تا سراین حالت را ادامه دهند. || اطاق یا بالاخانه ای که در گوشه تالار واقع باشد. ( ناظم الاطباء ). گوشوارک. [ گوش ْ رَ ] ( اِ مرکب ) گوشوارک درختچه ای است از جنس «اوونیموس » که در اغلب جنگلهای شمال و ارسباران موجود است و چهار گونه آن را در ایران نام برده اند: 1- اوونیموس اروپئا ، دارای چوبی است سخت و فشره و زغال آن در نقاشی به کار می رود. 2- اوونیموس لاتیفولیا ، آن را در شیرگاه گوشوارک ، در نور سیاتوسکا، در طوالش سردار و در کتول السبی ( ال اسبی ) می خوانند. 3- اوونیموس ولوتینا ، این گونه را در کلاردشت سفیدال ، در زیارت سیاه شن ، در نور گوشوارک و در کتول گوش حلقه علف می خوانند. 4- اوونیموس وروکوزا ، این گونه در ارسباران دیده شده است. ( جنگل شناسی کریم ساعی ص 276 ). رجوع به واژه نامه گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 83 شود.
معنی کلمه گوشوارک در فرهنگ عمید
۱. (زیست شناسی ) زائده ها یا گوشواره های کوچک دنبالۀ برگ، استیپول. ۲. [قدیمی] گوشوار کوچک.
معنی کلمه گوشوارک در فرهنگ فارسی
۱ - گوشوار کوچک . ۲ - دوپاره گوشت خرد که زیر گوش گوسفندان آویخته رعثائ رعث . ۳ - آنست که بردو جانب در ورودی عمارت دو ستون بنا کنند آنگاه برای زیبایی از دو طرف و یا فقط طرف خارجی هر ستون را نیم آجر عقب تر بنا کنند . ۴ - هر یک از برگه های کوچک یا نسبه بزرگی که در قاعد. دمبرگ غالب برگها وجود دارد . گوشوارک باشکال مختلف در گیاهان مشاهده میشود مثلا درختهای نارون وراش گوشوارکهایشان بشکل فلسهای بی رنگ و یا قهوه یی رنگ کم دوامی است که برای محافظت برگهای جوان بکار میروند . گوشوارکهای نخود فرنگی بسیار بزرگ و سبز رنگند . در روناس و یونج. باغی گوشوارکها مشابه پهنک و سبز رنگند . گوشوارکهای درخت اقاقیا و عناب به خار تبدیل شده اند ولی برگ غلات ( گندم و برنج و جو و ذرت ) فاقد دمبرگ و گوشوارک است . ۵ - سیاه گیله . گوشوارک درختچه ایست از جنس اوونیموس که در اغلب جنگلهای شمال وارسباران موجود است و چهار گونه آن را در ایران نام برده اند .
معنی کلمه گوشوارک در فرهنگستان زبان و ادب
{stipel} [زیست شناسی- علوم گیاهی] هر لنگه از دو لنگه ساختار برگ مانند در دو سوی دمبرگچه که به شکل خار یا غده است
معنی کلمه گوشوارک در دانشنامه عمومی
گوشوارک ( به انگلیسی: Stipule ) در یک گیاه زایدهٔ یک برگ است که غالبا به صورت جفت از قاعدهٔ دمبرگ منشا می گیرد. گوشوارک (سرده). گوشوارک ( نام علمی: Euonymus ) نام یک سرده از تیره گوشوارکیان است.
جملاتی از کاربرد کلمه گوشوارک
برگ گیاهان دو لپهای ممکن است ساده یا مرکّب باشد برگ ساده فقط از یک قطعه تشکیل شده حال آنکه برگ مرکب از چند قطعه کوچک به نام برگچه بهوجود آمدهاست. در قاعدهٔ برگ گیاهان دولپهای یک جفت گوشوارک و یک جوانهٔ جانبی قرار دارد. گسترش رگبرگها معمولاً شبکهای است.
برگها بسیار متنوع هستند. آنها یکی از مهمترین بخشهای یک گیاه هستند. در نهاندانگان برگ تشکیل شده از یک قسمت صفحه مانند سبز به نام پهنک که به وسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متّصل میشود. دمبرگ غالباً در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل میشود، گاه پهن شده به صورت غلافی، کم و بیش ساقه را در بر میگیرد که به آن غلاف یا نیام میگویند. نیام در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده و تمامی میانگره ساقه را پوشانده، گاهی ایجاد زایدهای به نام گوشوارک را میکند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمائم برگ میگویند. برگها ممکن است دارای همه ضمائم یاد شده باشند یا فقط شامل دمبرگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل میکند. قسمت عمده دمبرگ را بافتهای چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. دمبرگ معمولاً به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتّصال دارد. اینگونه برگها را سپر میگویند. برگهای فاقد دمبرگ را که پهنک آنها مستقیماً به ساقه متّصل است بیدمبرگ یا چسبنده مینامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام (غلاف) گسترش مییابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
برگها متناوب، به ندرت متقابل، و دارای گوشوارک هستند. برگها بیشتر سادهاند؛ ولی اگر مرکب باشند همیشه پنجهای هستند و هیچگاه شانهای نیستند. گوشوارکها ممکن است به شکل مو، خار، یا غدهٔ ترشحی کاهش یافته باشند یا در برخی گونههای گوشتی به کلی از بین رفته باشند.