پیش ترک

معنی کلمه پیش ترک در لغت نامه دهخدا

پیشترک. [ ت َ رَ ] ( ص تفضیلی مصغر، ق مرکب ) مصغر پیشتر. کمی پیش. اندکی قبل :
پیشترک زین که کسی داشتم
شمع شب افروز بسی داشتم.نظامی. || اندکی جلوتر :
زینگونه که شمع می فروزم
گر پیشترک روم بسوزم.نظامی.من که درین منزلشان مانده ام
مرحله ای پیشترک رانده ام.نظامی.

معنی کلمه پیش ترک در فرهنگ عمید

کمی جلوتر، کمی پیش تر.

جملاتی از کاربرد کلمه پیش ترک

مطرب آغازید پیش ترک مست در حجاب نغمه اسرار الست
مکانیک شکست از نمونه‌های پیش ترک خورده استفاده می‌کند و به طور موثر رفتار انتشار ترک را اندازه‌گیری می‌کند. به همین دلیل بر اندازه‌گیری سرعت انتشار ترک (با استفاده از مکانیک شکست)برای مطالعه خستگی خوردگی تاکید می‌شود. از آنجا که ترک خستگی در یک حالت پایدار، زیر فاکتور شدت تنش بحرانی برای شکست رشد می‌کند (چقرمگی شکست)، این فرایند، رشد ترک زیر بحرانی نامیده می‌شود. نمودار زیر رفتار رشد ترک خستگی را نشان می‌دهد.
شرم بادا لاله را! تا از چه روی پیش ترک من نقاب انداختست؟
دنیس مردی بی‌سواد و کمی چاق است، که نامزدش، لیبی را پنج سال پیش ترک کرده. اکنون دنیس سعی دارد دوباره پیش نامزد سابقش برگردد. او که می‌فهمد لیبی با مرد خوشتیپ جدیدی آشنا شده است، تصمیم می‌گیرد خودی نشان دهد و از این رو برای کوچک کردن شکمش، خود را برای دوی ماراتون آماده می‌کند…
در آن وقت کی شیخ بوسعید به نشابور بود مؤذن مسجد مطرز یک شب بر مناره قرآن می‌خواند و در آن همسایگی ترکی بیمار بود، ترک را آواز مؤذن خوش آمد، بسیاری بگریست. چون آفتاب روی بنمود کس بفرستاد ومؤذن را بخواند و گفت دوش برین مناره قرآن تومی‌خواندی؟ گفت بلی. گفت دیگرباره برخوان. مؤذن پنج آیتی برخواند. یک درست زر بوی همراه کرد. مؤذن بستد و از پیش ترک بیرون آمد و به مجلس شیخ آمد. شیخ سخن می‌گفت، در میان مجلس دو سگبان از در خانقاه درآمدند و از شیخ چیزی خواستند. شیخ روی بمؤذن کرد و گفت آن درست زر که از ترک گرفتۀ بدین هر دو شخص رسان. مؤذن در تفکر افتاد که ترک زر تنها بمن داد و آنجا هیچ کس حاضر نبود شیخ را که گفت؟ شیخ گفت بسیار میندیش کی آب گرمابه پارگین را شاید.
من که درین منزلشان مانده‌ام مرحله پیش ترک رانده‌ام