پی کرد

معنی کلمه پی کرد در لغت نامه دهخدا

پی کرد. [ پ َ / پ ِ ک َ ] ( مص مرکب ، اِ مص مرکب ) تعقیب.مصدر مرخم پی کردن بمعنی دنبال کردن و تعقیب کردن.
- پی کرد قانونی ؛ تعقیب قانونی. رجوع به پی کردن شود.

معنی کلمه پی کرد در فرهنگ عمید

تعقیب، دنبال کردن.

معنی کلمه پی کرد در فرهنگ فارسی

۲ ( مصدر ) ۱- دنبال کردن تعقیب . ۲- تعقیب شخصی از لحاظ قانونی .

جملاتی از کاربرد کلمه پی کرد

جملِ آن ستیزه را پی کرد برگ و ساز معاویه فی کرد
سرش کند و در زیر پی کرد خرد همه ده به تاراج و آتش سپرد
بره هر سو دوان و او در پی کرد بسیار کوه و هامون طی
خیارگان صفت پیل آن سپه بگرفت نفایگانرا پی کرد و خسته کرد و نزار
اندریمان، در شاهنامه نام یک دلاور تورانی است که در بازی چوگان به فرمان افراسیاب، یار سیاوش بود. او در نبرد دوازده رخ، فرماندهٔ چپ سپهسالار پیران بود و با گستهم و هجیر نبرد نمود. هجیر، اسب اندریمان را پی کرد و تورانیان او را از میدان نبرد نجات دادند. اندریمان در همان نبرد دوازده رُخ، به دست گرگین میلاد کشته شد.
تواند آن که مرگش سر به پی کرد دو منزل راه را یک لحظه طی کرد