یک لحظه

) می‌شود و می‌توان گفت آن‌ها در گذشته یا آیندهٔ یکدیگر اتفاق افتاده‌اند. در این حالت یک چارچوب مرجع وجود دارد که نشان دهد که دو رویداد در یک موقعیت مکانی اتفاق افتاده‌اند اما چارچوب مرجعی وجود ندارد که بتواند نشان دهد که آن دو در یک لحظه اتفاق افتاده‌اند.

ایهام یک واژه است با حداقل دو معنی که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن. مقصود شاعر گاه معنی دور مثل داستان تاریخی یا موضوعی بین دو نفر یا ضرب المثل، و گاه معنی نزدیک است. در ایهام، واژه یا عبارت آنگونه است که ذهن بر سر دوراهی قرار می‌گیرد بین داستان اصلی و داستان گذشته تاریخی و یا میان نفرات یا ضرب المثل و نمی‌تواند در یک لحظه یکی از دو معنی را انتخاب کند. گرچه دریافتن اینکه کدام معنی اصلی است و کدام فرعی، بسته به رابطهٔ کل کلمات مصرع یا بیت با کلمهٔ دارای ایهام است. البته در بعضی اشعار هر دو معنی قابل قبول است.

بسکه بی آرامیم در عشق او تأثیر داشت کینه ام یک لحظه جا در خاطر دشمن نکرد

در میان ما و دلبر نیست حاجب جز رقیب کاشکی یک لحظه میدیدیم رویش بی حجاب

آن سال و مه مباد که بی ماه روی تو یک لحظه زندگانی خود آرزو کنم

سپس هوانگ تی اژدهای بالدار را به یاری خواند و او آب‌ها را ذخیره کرد. امّا تشه یو، فرمانروای بادها و رب‌النوع باران را به میدان جنگ روانه کرد و آن‌ها اژدهای بالدار را شکست دادند. هوانگ تی به عنوان آخرین وسیلهٔ نجات، دوشیزه‌ای را که دختر او به‌شمار می‌آمد و پا نامیده می‌شد را، از آسمان فراخواند و پا، (که نامش به مفهوم خشکی می‌باشد)، در یک لحظه بر فرمانروایان باد و باران غلبه کرد و بدین ترتیب باد و باران را متوقف ساخت.

قلب صفوف جان و دل ار صد وگر هزار چون چار فوج غمزه به یک لحظه بر دری

این سفر که از دید ناظران زمینی فقط یک لحظه بوده به ادعای الینور برای او به مدت ۱۸ ساعت طول کشیده‌است. اما در این سمت ناظران زمینی چیزی به غیر از عبور سفینه الینور از میان حلقه‌ها در حین سقوط ندیده‌اند و به دلیل عدم وجود تصاویر فیلم‌برداری داخل سفینه مردم تصور می‌کنند که تمام این‌ها ساخته ذهن الینور است که با پشتیبانی هدن که اکنون در میر فوت کرده انجام داده‌است. اما در انتها مشخص می‌شود که دوربین داخل سفینه بر خلاف گفته‌ها ۱۸ ساعت برفک ضبط کرده‌است یعنی همان میزان زمانی که الی ادعا می‌کند در سفر فضایی بوده‌است.

از این نورست نوح و پور آذر تو از این نور یک لحظه بمگذر

در آستانه شورش کمونیست‌ها یک نفر وارد تالار پارلمان شد و فریاد زد: «بارتالی قهرمان تور دو فرانس شد»! همه اختلافات در یک لحظه فراموش شد و سیاستمداران مخالف به یکدیگر تبریک می‌گفتند. در همان روز تولیاتی به هوش آمد و پس از آگاهی از نتیجه تور، همه را به حفظ آرامش توصیه کرد.

فرض کنید شخصی پایین یک تپه ایستاده‌است و به یک توپ ضربه می‌زند توپ شروع به حرکت می‌کند و از تپه بالا می‌رود سرعت توپ لحظه لحظه کم و بالاخره توپ برای یک لحظه متوقف می‌شود یعنی سرعت توپ صفر می‌شود انرژی که توپ در این لحظه دارد انرژی پتانسیل گرانشی نامیده می‌شود.

نیابد زلف او یک لحظه آرام گهی بام آورد گاهی کند شام

غافل از یاد تو یک لحظه نیم تا دانی زینهار از من دلخسته نباشی غافل

در یک لحظه عجیب و ناگهانی به یکباره و بدون هیچ توضیحی تعداد زیادی از افراد و همه کودکان ناپدید می‌شوند. هیچ اثری از افراد ناپدید شده باقی نمی‌ماند به جز لباس‌هایشان که سالم و دست‌نخورده در جای خود باقی مانده است...

که به مزایده بالاترین پیشنهاد پنهان نیز مشهور است، بدین شکل است که تمام پیشنهاد دهندگان در یک لحظه پیشنهاد خود را ارائه می‌کنند و بنابراین هیچ‌یک از پیشنهاد دهندگان از پیشنهاد فرد دیگر مطلع نیست و سپس کالا به پیشنهاد دهنده با بالاترین قیمت فروخته می‌شود.[۴][۹][۲][۳]

گفت: آرزو آنست که پیش از آنکه بمیرم، اگر همه یک لحظه بود، او را بدانم. پس این بیت گفت:

یک ذرّه اگر باشد و ما آن دانیم یک لحظه ز خود بدان برون باید شد

جبار قاریاغدی‌اوغلو ۲۰ آوریل سال ۱۹۴۴ در ۸۳ سالگی در باکو درگذشت. او تا آخرین روزهای عمرش یک لحظه هم خوانندگی را ترک نکرد.

که هیچ حزبی ادعای دائمی بر قدرت ندارد. این بدان معناست که هر جنبش سیاسی قابل دوام، مانند جنبش ما، هرگز نمی‌تواند راکد یا راضی شود. ما باید دائماً ایده‌های خود را تجدید کنیم، عملکرد خود را ارزیابی کنیم و در صورت لزوم اصلاحاتی انجام دهیم. این یک لحظه عالی برای انجام هر سه این کارها است. برای یک نسل، محافظه کاران ریگان به‌طور مداوم توانایی انجام این کار را نشان داده‌اند. این در هیچ‌کجا به اندازه پاسخ ما به تهدیدات تمامیت‌خواهی اسلامی و مبارزه با دشمنان تروریست ما مشهود نبوده‌است.

جز جانب دل به دل نیاییم یک لحظه برون دل نپاییم