چاه بابل
معنی کلمه چاه بابل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چاه بابل
ار آسمان بزمین آمدست چون هاروت گناه کرده ودر چاه بابل افتاده
از چشم توست جانا پرسحر چاه بابل سحری بکن حلالی در چاه بابلم نه
چشمت به جادوی بدل چاه بابل است زلفت به کافری عوض حصن خیبر است
از عکس گونه هایت در تاب ماه نخشت وز سحر چشمهایت بی آب چاه بابل
گر چنین آن چشم جادو رخنه در دل میکند از دلم هر رخنهای را چاه بابل میکند
گه بر افرازد علم از حدّ شهرستان لوط گه بسوی چاه بابل باشدش عزم سفر
خسرو که در چاه زنخ اندازی و برناریش جادوست، پس او را نگر، در چاه بابل می کنی؟
ز خاکش تیره آب چاه بابل دمیدی سبزه سان هاروت زان گل
زهرهٔ ماست زهرهٔ دنیا شهواتست چاه بابل ها
ملک که بود که افتاد در چه بابل چه سحرهاست در این قعر چاه بابل ما