نادر خور

معنی کلمه نادر خور در لغت نامه دهخدا

نادرخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) ناسزاوار. ناشایست. که درخور و سزاوار نیست : از بهر پایندگی این در نفس ها و دوری آن از محال ها و نادرخورها. ( کشف المحجوب سجستانی ). || ناپسند. نامطبوع :
ور نباشد تشنه او را سلسبیل
گرچه سرد و خوش بود نادرخور است.ناصرخسرو.

معنی کلمه نادر خور در فرهنگ فارسی

ناسزاوار ناشایست که در خور و سزاوار نیست .

جملاتی از کاربرد کلمه نادر خور

ور نباشد تشنه او را سلسبیل گرچه سرد و خوش بود نادر خور است