مامطیر
معنی کلمه مامطیر در فرهنگ فارسی
شهرکی با آبهای روان
جملاتی از کاربرد کلمه مامطیر
نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کردهاند ابن رسته و ابن فقیه (۲۹۰ ه.ق) میباشند. همچنین نویسندگانی مثل اصطخری (۳۴۰ ه.ق) به صورت ممطیر و مامطیر ابن حوقل (۳۷۶ ه.ق) به صورت مامطیر از این شهر نام بردهاند.
ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود میشود. به گفته ابن رسته مراکز و بخشهای طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و اسرم و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار.
در کتاب حدود العالم (۳۷۲ ه.ق) نیز میآید: مامطیر شهرکیست با آبهای روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیکو که به تابستان به کار دارند» و در سخن اندر رودها میخوانیم: «و دیگر رودیست کی رود باوُل خوانند، از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. از شواهد چنین برمیآید که از سده ۵ و ۶ ه.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنانکه در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاهای برجسته طبرستان بهشمار میآمد.
بعضی از متاخران از دو کلمه (ممطیر) و (مه میترا) چنین نتیجه گرفتهاند که: شهر بابل امروزی شهری بود پاک و مقدس، در نزدیکیهای دریا و برای جای داشتن (میترای بزرگ) یا (آتشکدهٔ میتر)، بومیان آن را (مهمیترا) یا جایگاه میترای بزرگ مینامیدند. از سال (۲۵۰ ه.ق) به بعد نام مامطیر در اغلب حوادث طبرستان عنوان میشود که در قرن پنجم و ششم، مامطیر رو به وسعت و آبادانی میرود بهطوریکه در اوایل قرن هفتم به روایت یاقوت حموی از نقاط معتبر طبرستان بهشمار میآید.
مقدسی (۳۷۵ ه.ق) مامطیر را شهری از قصبه آمل میشمارد و مامطیر و ممطیر را دو شهر جداگانه میپندارند.
از مامطیر به عنوان یکی از شهرها و نواحی طبرستان یاد شدهاست.