جملاتی از کاربرد کلمه کانهم
از صیقل محبت کانهم ز پرتو اوست طبعی است محتشم را
کائینه ایست بیغش
بتعبیر دگر کانهم خطا نیست مراد از وصل مطلق جز فنانیست
گه گهی لب خنده می کرد یار بر من مسکین گری کانهم نماند
جز سخن کانهم ازاشارتها فاش کردی همه عبارتها
نکتة- مسافت میان دنیا و آخرت از مقوله کیف است: من مات فقد قامت قیامته، و کمیت تابع آن: بعثت انا و الساعة کهاتین، یوم کانهم یرونه بعیداونراه قریبا.
چند بهر یک عطا کانهم نیاید در وجود سایلی بتواند اسباب سئوال انگیختن
نگشود نظر جز برخ احمد مختار کانهم همه او بود و جز او بود مزخرف
وقتی ار شورشیکند سهلست کانهم از تلخی عقار بود