پاتریسی

معنی کلمه پاتریسی در لغت نامه دهخدا

پاتریسی. ( اِخ ) از نخستین ازمنه حضارت روم مردم به دو دسته تقسیم شدند، نخست طبقه حاکمه که امتیازات خاص داشتند و امور روحانی و سیاسی مختص آنان بود و از خاندانهای اولی روم بودند و پاتریسی نام داشتند. دوم طبقه ای که طبقه حقیر محسوب میشدند و حق مواصلت با طبقه بالاتر نداشتند و حقوق دیگری دارا بودند و آنان را پلب می نامیدند و شاید این طبقه از اسیران جنگی پدید آمده بود و چون افراد این طبقه محتاج بحمایت بودند از این جهت تحت الحمایه افرادطبقه پاتریسی میشدند و ازین روی بین این دو طبقه رابطه اجتماعی حامی و محمی ، نوعی از ولاء برقرار گردید. سپس عدم تساوی این دو طبقه در حقوق موجب نزاعهای خونین در روم شد تا آنگاه که طبقه پلب ها از طبقه پاتریسی انحصار حقوق مدنی و علی الخصوص سیاسی را منتزع ساخت. وقایع عمده این منازعات از این قرار است : اجتماع ملت به کوه مقدس به سال 493 ق. م. متعاقب تأسیس تریبونهای ملت. قانون مزارعه سپوریوس کاسیوس ( سال 486 ق. م. ). قبول مواصلت بی-ن طبقه پاتریسی و پلب ها به پیشنهاد کانوله یوس به سال 445 ق. م. ورود طبقه پلب در محاکم قضائی و مجلس سنا ( 409-400 ق. م. ).

جملاتی از کاربرد کلمه پاتریسی

برزشاپور در سال ۲۹۷/۲۹۹ میلادی در زمان انعقاد عهدنامه نصیبین به گفته پطرس پاتریسی در کنار افربن نماینده ایران در برابر سیکوریوس پروبوس رومی بود. بر اساس این گزارش وی یک ارگ‌بد بود.
ارشدیت سنا منصبی مادام‌العمر نبود. او هر پنج سال از سوی دو کنسور انتخاب می‌شد. گقتنی است که یک کنسور می‌توانست ارشد سنای قبلی را برای پنج سال دیگر ابقا کند. او می‌بایست یک پاتریسی می‌بود. در هر مورد این منصب دارای اقتدار قابل‌توجهی بود.