معنی کلمه نمیر در لغت نامه دهخدا
- امثال :
مانند خر نمیر و سگ انتظارکش .
|| ( ص ) سست و نابه کار و حریص و آزمند و پرخوار و شکم پرست ( ؟ ). ( ناظم الاطباء ). رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 383 شود.
نمیر. [ ن َ ] ( ع ص ) آب خوشگوار و شیرین. ( غیاث اللغات ). آب گوارنده. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). آب تمیز و پاکیزه. ناجع. ( از اقرب الموارد ). آب پاکیزه و بسیار و روشن ساده ، شیرین باشد یانباشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || حسب خالص و پاک از آلایش. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || کثیر. ( از اقرب الموارد ).