ناجوانمردانه

معنی کلمه ناجوانمردانه در لغت نامه دهخدا

ناجوانمردانه. [ ج َ م َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) از روی ناجوانمردی.

معنی کلمه ناجوانمردانه در فرهنگ عمید

۱. از روی ناجوانمردی.
۲. به روش ناجوانمردان.

جملاتی از کاربرد کلمه ناجوانمردانه

خاندان والیان فیلی همواره مناسبات دوستانه‌ای با ایل ملکشاهی داشته‌اند. این بدان معنا بوده‌است که والیان فیلی به هیچ عنوان در مناسبات و قوانین داخلی ایل ملکشاهی که توسط هیئت توشمال و کدخدایان تصویب می‌شده‌است حق مداخله نداشته‌اند و همواره از ایل ملکشاهی به عنوان متحدان خود استفاده نموده‌اند. این روابط دوستانه به تدریج با قدرت گرفتن توشمال اسد ریاست ایل ملکشاهی به واسطه اتحاد با سران ایلات لرستان کمتر شد تا جایی که حسینقلی خان ابوقداره که توشمال اسد را رقیبی جدی از لحاظ سیاسی و جایگاه اجتماعی برای خود می‌دید، دستور داد که عواملش ناجوانمردانه توشمال اسد را در هنگام بازرسی از مستملکاتش در لرستان پیشکوه از پشت سر هدف گلوله قرار دهند و به قتل برسانند.
در مراسم بزرگداشت سالگرد امام (ره) به آقای احمدی‌نژاد گفتم که در اظهارات او خلاف‌گویی‌های فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق‌نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسؤال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم: با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانواده‌هایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفته‌اند، نباشد.
در واکنش به این برنامه باشگاه پاس همدان علیه شخص فردوسی‌پور بیانیه داد و مدعی شد با حرکتی ناجوانمردانه سخنان مدیرعامل پاس همدان را تحریف کرده‌است و به دنبال سهم‌خواهی و منفعت‌طلبی است و آب در آسیاب دشمن می‌ریزد. همچنین سیاست‌های دولت خدمتگزار را که با رأی ۳۰ میلیونی مردم انتخاب شده، برنمی‌تابد و خود را تافته جدا بافته از ملتی می‌داند که دولت را به رسمیت شمرده و تابع فرامین نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند. در این بیانیه هرگز اشاره‌ای به نظرسنجی ۳ میلیونی نشده‌است.
بیرام خان‌خانان از امپراتور اکبر اجازه سفر به حجاز گرفت و به قصد حج به سمت مکه حرکت کرد اما قبل از عزیمت در پاتان گجرات، به دست یک افغانی پشتون به‌نام «مبارک خان لودی» که پدرش را پنج سال پیش در جنگی با سپاهیان بیرام از دست داده بود، در ۱۴ جمادی‌الاولی ۹۶۸ ه‍. ق ناجوانمردانه ترور و کشته شد.
کرد. تقریباً نه ساله بود که پدرش توسط راهزنان ناجوانمردانه به قتل رسید و این نخستین
پس از آنکه بیرام خان‌خانان در ۱۵۶۱ م ناجوانمردانه به‌قتل رسید همسر او سلیمه سلطان بیگم و فرزندش عبدالرحیم خان‌خانان که در آن زمان چهارساله بود را به احمدآباد و از آنجا به دهلی آوردند و به دربار اکبر سپردند. اکبر شاه، با همسر بیرام خان ازدواج کرد و ناپسری خود عبدالرحیم را تحت حمایت و تربیت خود درآورد. عبدالرحیم خان‌خانان در دربار اکبر مدارج عالی یافت و در حمایت از هنرمندان گوی سبقت را از پدر ربود.
«می‌خواهم اجرای حکم درس عبرتی باشد برای کسانی که ناجوانمردانه از اسید استفاده می‌کنند. وقتی حکم قصاص چشم‌های مجید صادر شد، به من گفتند بیا تا حکم را اجرا کنیم؛ اما من گفتم باید خبرنگارها هم باشند تا خبر این قصاص به گوش کسانی برسد که می‌خواهند با اسید، زندگی دیگران را تباه کنند.»