کاردی. ( ص نسبی ) منسوب به کارد. - گوسفند ( گاو ) کاردی ؛ گوسفند و گاوی که برای کشتن پرورش دهند. || ( اِ ) شفتالوی بزرگ دیررس. قسمی شفتالوی درشت وپرآب و خوش طعم دیررس که چون غالباً آن را نارسیده خورند ناچار با کارد برند. هلوی کاردی. کاردی. ( اِ ) نامی است که در «نور» ( مازندران ) به بارهنگ دهند. رجوع به بارهنگ شود.
معنی کلمه کاردی در فرهنگ عمید
۱. قطعه قطعه. ۲. زخمی. ۳. ویژگی میوه ای که هستۀ آن به راحتی جدا نمی شود. * کاردی کردن: (مصدر متعدی ) [عامیانه، مجاز] ١. زدن ضربه های پیوسته با کارد به قطعۀ گوشت جهت آماده ساختن آن برای کباب. ٢. زخمی کردن، چاقو زدن.
معنی کلمه کاردی در فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) ۱ - منسوب به کارد یا گوسفند ( گاو ) کاردی . گوسفندی ( گاوی ) که برای کشتن پرورش دهند . ۲ - کاردی کردن . ۳ - قسمی شفتالوی بزرگ و خوش طعم و پر آب و دیر رس که چون غالبا آنرا نارس خورند ناگزیر باید با کارد برند . ۴ - شکوفه طلع ( بدین معنی در تفسیر تربت جام بکار رفته ) . نامی است که در نور مازندران به بارهنگ دهند
جملاتی از کاربرد کلمه کاردی
و با آن جوان گفتند. او شادی همیکرد. پس خواجه بر نشست همچنان با کوکبه بر در سرای بیمار آمد و با تنی دو در رفت و کاردی به دست گرفته گفت:
و مردی دست در زنی زده بود و کاردی کشیده بود و هیچ کس زهره آن نداشت که به نزدیک وی بشود و آن زن فریاد می کرد. پس بشر حافی بگذشت، چنان که کتف او به کتف آن مرد باز آمد. مرد بیفتاد و از هوش برفت و عرق از او رفتن گرفت و زن خلاص یافت او را گفتند، «تو را چه شد؟» گفت، «ندانم. مردی به من بگذشت و تن او به من باز آمد و آهسته گفت، خدای می بیند که کجایی و چه می کنی. از هیبت این سخن از پای در آمدم.» گفتند، «آن بشر حافی بود». گفت، «آه که از خجالت در روی او نتوانم نگریست». و در حال او را تب گرفت و بیش از یک هفته نزیست.
در مواردی چون برادی کاردی ایست قلبی، نارسایی قلبی، آسم و سابقه بیماری انسدادی راههای تنفسی نباید مصرف شود.
چون وصیّت کرد آن آزادمرد هر مریدی کاردی آماده کرد
با حاتم گفتند تو را چه آرزوست گفت روزی تا شب عافیت، گفتند نه همه روزها عافیت است گفت عافیت من آنست کی آنروز اندر خدای عاصی نشوم. و از حاتم حکایت کنند، گفت اندر غزا بودم ترکی مرا بگرفت و بیفکند تا بکشد دلم مشغول نشد، منتظر همی بودم تا چه حکم کرده است، وی کاردی همی جست ناگاهان وی را تیری آمد و کشته شد از من باز افتاد و من برخاستم.
رودریگو از تیلور سوئیفت و لرد به عنوان خوانندگان مورد علاقه و الهامبخشهای اصلیاش در موسیقی یاد میکند. وی خود را «بزرگترین [طرفدار سوئیفت] در کل جهان» توصیف کرد. رودریگو همچنین از فیونا اپل، سنت وینسنت و کاردی بی به عنوان تأثیراتش نام میبرد.
بیشترین کاربرد ایوابرادین در الکتروفیزیولوژی برای درمان تاکی کاردی سینوسی نامناسب است. استفاده از آن برای تاکی کاردی سینوسی نامناسب، نشانه تأیید شده آژانس دارویی اروپا/سازمان غذا و داروی ایوابرادین نیست.
و در آثار بیارند که علی ع در بعضی از آن حربهای وی تیری بوی رسید چنانک پیکان اندر استخوان وی بماند جهد بسیار کردند جدا نشد گفتند تا گوشت و پوست بر ندارند و استخوان نشکنند این پیکان جدا نشود، بزرگان و فرزندان وی گفتند اگر چنین است صبر باید کرد تا در نماز شود، که ما وی را اندر ورد نماز چنان همی بینیم که گویی وی را از این جهان خبر نیست. صبر کردند تا از فرائض و سنن فارغ شد و بنوافل و فضائل نماز ابتدا کرد، مرد معالج آمد و گوشت بر گرفت و استخوان وی بشکست و پیکان بیرون گرفت و علی اندر نماز بر حال خود بود. چون سلام نماز باز داد گفت درد من آسانتر است. گفتند چنین حالی بر تو رفت و ترا خبر نبود گفت اندر آن ساعت که من بمناجات اللَّه باشم اگر جهان زیر و زبر شود یا تیغ و سنان در من میزنند مرا از لذت مناجات اللَّه از درد تن خبر نبود. و این بس عجیب نیست که تنزیل مجید خبر میدهد از زنان مصر که چون زلیخا را بدوستی یوسف ملامت کردند زلیخا خواست که ملامت را بر ایشان غرامت کند ایشان را بخواند و جایگاهی ساخت و ایشان را بترتیب بنشاند و هر یکی را کاردی بدست راست و ترنجی بدست چپ داد، چنانک گفت جل و علا وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً چون آرام گرفتند، یوسف را آراسته آورد و او را گفت بریشان برگذر اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ برون شو بریشان. چون زنان مصر یوسف را با آن جمال و کمال بدیدند در چشم ایشان بزرگ آمد فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ، همه دستها ببریدند و از مشاهده جمال و مراقبت کمال یوسف از دست بریدن خود خبر نداشتند.
. بسیار شایع (بالای ۱۰ درصد): برادی کاردی (گذرا)
نقل است که حاتم گفت: چون به غزا بودم ترکی مرا بگرفت و بیفگند تا بکشد. دلم هیچ مشغول نشد و نترسید. منتظر می بودم تا چه خواهد کرد. کاردی میجست. ناگاه تیری بر وی آمد و از من بیفتاد. گفتم: تو مرا کشتی یا من تو را.
بهطور تجربی برای درمان سندرم تاکی کاردی ارتواستاتیک وضعیتی در بیماران مبتلا به کووید طولانی مدت استفاده شدهاست.
آفست در سال ۲۰۱۷ دوستی خود را با کاردی بی شروع کرد و در ۲۷ اکتبر همان سال نامزد کردند.
شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز وقتی زنبوری بموری رسید، او را دید دانۀ گندم بخانه میبرد، مردمان پای بر او مینهادندو او ر ا خسته میگردانیدند، زنبور آن مور را گفت کی این چه سختی و مشقت است کی تو برای دانۀ بر خویشتن نهادۀ؟ بیک دانۀ محقّر چندین مذلت میکشی بیا تا ببینی که من چگونه آسان میخورم، بی این مشقت نصیب میگیرم. پس مور را بدکان قصابی برد. گوشت آویخته بود، زنبور درآمد از هوا و بر گوشت نشست و سیر بخورد و پارۀ فراهم آورد تا ببرد، قصاب فراز آمد و کاردی بر میان وی زد و او را بدو نیم کرد و بینداخت. زنبور بر زمین افتاد، آن مور فراز آمد و پایش بگرفت و میکشید و میگفت هرکه آنجا نشیند کی خواهد چنانش کشند کی نخواهد.
برادی کاردی معمولاً خود یک علامت یا عوارض ناشی از یک بیماری است. عوامل بسیاری از عوامل هورمونی گرفته تا ژنتیک و مصرف برخی داروها میتوانند موجب ایجاد برادی کاردی شوند. اما به طور کلی کم کاری تیروئید، سکته قلبی و نارسایی های قلبی و مصرف برخی داروها مانند پروپرانول، مورفین و... میتواند موجب ایجاد برادی کاردی های خفیف تا شدید شوند. در افراد ورزش کار و در زمان خواب برادی کاردی های خفیف میتواند طبیعی باشد. همچنین برخی از افراد به طور ژنتیکی و خانوادگی، اندکی ضربان قلب پایین تری نسبت به سایر افراد جامعه داشته باشد و این موضوع تا زمانی که موجب اختلال در گردش خون و تامین نیازهای بدن نشود طبیعی در نظر گرفته میشود.
محرمی در حرم ز همچو خودی عاریت خواست کاردی و بداد
نکتهای دیگر از کاتزونگ: نیتراتها و از جمله ایزوسورباید دی نیترات، با کاهش فشار خون، موجب تاکی کاردی رفلکسی قابل توجه و افزایش نیروی انقباضی قلب میشوند.
مرد عاشق را خبر دادند از آن کاردی در دست میآمد دوان