چاق شدن

معنی کلمه چاق شدن در لغت نامه دهخدا

چاق شدن. [ ش ُدَ ] ( مص مرکب ) فربه گشتن. فربی شدن. تنومند شدن.
- امثال :
سگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند ، یا سگ که چاق شد گوشتش را نباید خورد، مثلی عامیانه است در مورد سفله ای که خداوند هستی شود و نااهلی یا نالایقی که بمقام و منزلتی رسد.
|| شفا یافتن. تندرست شدن. سالم شدن.
- چاق شدن کمانچه ؛ خشک شدن و کوک شدن آن است به مجاز :
کمانش چو ماه نو از آب و تاب
شده چاق بر آتش آفتاب.ملاطغرا ( از آنندراج ).

معنی کلمه چاق شدن در فرهنگ فارسی

فربه گشتن . فربی شدن . تنومند شدن . یاسگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند یا سگ که چاق شد گوشتش را نباید خورد یا شفا یافتن . تندرست شدن .

معنی کلمه چاق شدن در ویکی واژه

ingrassare

جملاتی از کاربرد کلمه چاق شدن

رژیم غذایی، رژیم تغذیه‌ای یا خوراک روزانه یا غذای معمول مجموعهٔ خوراکی است که یک موجود زنده یا شخص مصرف می‌کند. بعضی اوقات انسان‌ها از رژیم تغذیه ای ویژه‌ای پیروی می‌کنند که ممکن است توسط متخصص تغذیه به آن‌ها توصیه شده باشد که به آن پرهیزانه یا رژیمِ درمانی می‌گویند (مثلاً در بیماری دیابت). گاهی افراد برای لاغر شدن یا چاق شدن از رژیم مراعات کننده لاغری یا رژیم پرهیزانهٔ چاقی (رژیم افزایش وزن) پیروی می‌کنند. همچنین برخی از افراد مایلند در رژیم غذایی خود تنها از گیاهان استفاده کنند که به رژیم خوراکی آن‌ها گیاه‌خواری گفته می‌شود. نوع دیگری از رژیم تغذیه ای، رژیم تغذیه ای خام گیاه‌خواری است.