پدرمرده

معنی کلمه پدرمرده در لغت نامه دهخدا

پدرمرده. [ پ ِ دَ م ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) یتیم از پدر :
گر از کارداران بود رنج نیز
که خواهند هم از پدرمرده چیز.فردوسی.پدرمرده را سایه بر سر فکن
غبارش بیفشان و خارش بکن.سعدی.|| بدبخت.

معنی کلمه پدرمرده در فرهنگ عمید

کسی که پدرش مرده باشد، یتیم: پدرمرده را سایه بر سر فکن / غبارش بیفشان و خارش بکن (سعدی۱: ۸۰ ).

جملاتی از کاربرد کلمه پدرمرده

به یک تغنّیِ او در نَشاط می آمد اگر چه قلبِ پدرمرده طفلِ مسکین بود