هزار گوهر

معنی کلمه هزار گوهر در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] هزار گوهر(منتخب کلمات قصار امیرالمؤمنین علیه السلام) تألیف سید عطاءالله مجدی است که در آن هزار و دو سخن از حکمت های نهج البلاغه به همراه ترجمه نثر و نظم آن آمده است. مؤلف درباره انگیزه نگارش کتاب به جستجویی که از کتاب های با موضوع نهج البلاغه انجام داده و تنها به کتب «نهج البلاغه» اثر آقای محمدعلی انصاری، «کلمات قصار» ترجمه ابوالقاسم حالت به نظم و نثر فارسی(رباعی) و «شرح صد کلمه امیرالمؤمنین علی(ع) » کمال الدین بن میثم بحرانی دست یافته، اشاره کرده و می نویسد: «این بیشتر جستن و کمتر یافتن عزم و اراده مرا برای ترجمه هزار جمله از کلمات نهج البلاغه به نثر و نظم روان قابل فهم همگان استوارتر ساخت».
کتاب در 22 فصل تنظیم شده است که البته با کتب منتخب دیگر قدری تفاوت دارد. در این کتاب برخی از فصول بر طبق حروف الفبا و تعدادی نیز با کلماتی؛ مانند: همزه مطلقه، همزه امر، اذا، وزن افعل، ایّاک آغاز می شوند. شیوه نگارش بدین ترتیب است که ابتدا متن حکمت و ترجمه آن و سپس یک دو بیتی در معنای مورد نظر ذکر شده است.
در مقدمه کتاب درباره سرگذشت و چگونگی گرایش نویسنده به نهج البلاغه می خوانیم: «این بنده که قریحه شاعری را از نیاکان خود به ویژه میرزا ابوالقاسم قائم مقام به ارث برده، از آغاز جوانی به سرودن شعر پرداخته، اکنون دیوان اشعاری آماده چاپ دارد، در سال های اخیر به علت خستگی ناشی از سی و هشت سال کار مداوم و توان فرسا در فرهنگ اراک، دفتر شعر و شاعری را بستم و به گوشه ای نشستم؛ زیرا میل و رغبت لازم را برای ادامه این کار در خود نمی دیدم. در اواسط زمستان 1364ش، یکی از دوستان شاعرم با اصرار مرا به شرکت در انجمنی که هر هفته یک بار در منزل یک از اعضا برپا می شد، دعوت نمود. پذیرفتم و کوشیدم در هر یک از این نشست ها اشعار تازه ای از خود بخوانم. بدین سان بلبل خاموش طبعم کم کم شور و نوا از سرگرفت و در خود َآمادگی خاصی برای به وجود آوردن آثار نو احساس نمودم که نمونه آن همین کتاب و کتاب «لطایف» است که هنوز چاپ نشده. در این اثنا به تهران رفتم. در منزل یکی از دوستان کتاب شریف نهج البلاغه نظرم را به خود جلب نمود. بر آن شدم که در آینده به جای سرودن شعر در زمینه های گوناگون به ترجمه و نظم کلمات قصار مولا امیرالمؤمنین علی(ع) بپردازم. قبلاً نیز بارها این کتاب را خوانده از گل های جاویدان بوستانش مشام جان را معطر ساخته، می دانستم پیش از من دیگران نیز تعدادی از این کلمات گهربار را به رشته نظم کشیده اند».
ممکن است، کسی بپرسد که آیا نیازی به گزینش بخشی از حکمت ها از کتاب شریف نهج البلاغه که متن کامل آن در هر خانه ای یافت می شود، وجود دارد. وی به این سؤال این گونه پاسخ می گوید: «گرچه آن حضرت را تمام مسلمانان می شناسند و کتاب ارجمند نهج البلاغه در اکثر خانه ها یافت می شود، ولی اولاً اصل این کتاب به زبان عربی است و ثانیاً تا کنون پیروان حضرتش بیشتر به سجایای اخلاقی و فضائل معنوی؛ مانند راستی، دلیری، بخشندگی، دادگستری و غیره توجه داشته، با آنکه بیشتر نویسندگان و مترجمان و مفسران و شارحان زبردستی در راه ترجمه و تفسر آثار ادبی و تربیتی آن امام والامقام کوشش بسیار کرده اند، مع الوصف به جرأت می توان گفت روی کلمات قصار که بزرگترین شاهکار آن حضرت بوده و همانند آن در هیچ کجا به وجود نیامده تا کنون بدان گونه که باید و شاید بررسی و تحقیق نشده و شخصیت ادبی بی نظیر آن پیشوای بزرگ کاملاً معرفی نگردیده و یا تعدادی از کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده، به علت ترجمه های تحت اللفظی و نارسا و اطناب و تطویل نابجا و غیره قابل استقاده همگان به ویژه نسل جوان نمی باشد».
نویسنده در بخش دیگری از مقدمه ارزشمند خود، به تاریخ آغاز و اتمام و شیوه کار در فراهم آمدن کتاب اشاره کرده و می نویسد: «به هر صورت این بنده کار خود را با استمداد از درگاه خداوند یکتا از تاریخ پانزدهم بهمن 1364 آغاز کردم. ابتدا تعدادی از دو بیتی ها را به نظر اساتید فن رسانیدم. مورد پسند قرار گرفت و مرا به پیگیری این کار برانگیختند، تا سرانجام این امر در تاریخ پانزدهم مهرماه 1365 پایان یافت».

جملاتی از کاربرد کلمه هزار گوهر

زهی ضمیر چو بحرم فشانده بر سر تو هزار گوهر معنی بصد هزار اساس
به سفته گوهر خوشبوی خاک درگه تو هزار گوهر انجم فدا کند گردون
لعلت که باغ خنده ازو آب می‌خورد خون هزار گوهر سیراب می‌خورد
زنوک کلک تو هر دم ز عالم معنی هزار گوهر ناسفته بیش سفته شود
مهل این نفس را دمی بی‌فکر تا بیابی هزار گوهر بکر
هر آن فریب کز اندیشه تو می‌زاید هزار گوهر و لعلش بها و کابینست
گر سنگ بلا ببارد ابر غم دوست آن سنگ به صد هزار گوهر ندهند
هزار جان مقدس هزار گوهر کانی فدای جاه و جمالت که روح بخش جهانی
از این میانه تو را گوهر مراد که داد هزار گوهر غلتان گر از مژه سفتی
چو پای شاه ببوسید، هر که جانی داشت هزار گوهر شادی ز دیده باران کرد