معنی کلمه هاروتی در لغت نامه دهخدا هاروتی. ( حامص ) سِحْر. جادو. افسون. ( از ناظم الاطباء ). ساحری. ( آنندراج ) ( غیاث ) : به هاروتی از زهره دل برده بودچو هاروت صد پیش او مرده بود.نظامی.|| ( ص نسبی ) ساحر. ( آنندراج ) ( غیاث ). ساحر و مانند هاروت. ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه هاروتی از چه یغما به حدیثت مثل سحر زنند گر نه هاروتی و آن چاه ذقن بابل تست زبان زهره فریبم به سحر هاروتی ز زهره یاره زمه گوشوار بگشاید زهره پنهان کرد مر هاروت را زیر زمین تو چو هاروتی چرا مر زهره را پنهان کنی تا پری و دیو در شیشه شود بلک هاروتی به بابل در رود به هاروتی از زهره دل برده بود چو هاروت صد پیش او مرده بود