نازک بدنی

معنی کلمه نازک بدنی در لغت نامه دهخدا

نازک بدنی. [ زُ ب َ دَ ] ( حامص مرکب ) نازک بدن بودن. ظرافت و لطافت. صفت و حالت نازک بدن :
شمع گر با تو کند دعوی نازک بدنی
کشتنی ، سوختنی باشد و گردن زدنی.فطرت.

معنی کلمه نازک بدنی در فرهنگ فارسی

کیفیت و حالت نازک بدن نازک تنی .

جملاتی از کاربرد کلمه نازک بدنی

چون صبح به بر، دیدهٔ من پیرهنی داشت در پرده مگر حسرت نازک بدنی داشت
ز آستین ساعد سیمین به محبان بنمای تا بدانند که نازک بدنی زین دست است
ای کاش دعایی بکند هرکه ببیند آن طرز قباپوشی و نازک بدنی را
آه کز جلوه ی نازک بدنی مست شدم چاک دامان گلی دیدم و از دست شدم