نقشبندیه
معنی کلمه نقشبندیه در فرهنگ عمید
معنی کلمه نقشبندیه در فرهنگ فارسی
نقشبندی .
معنی کلمه نقشبندیه در دانشنامه آزاد فارسی
یکی از چهارده سلسلۀ منشعب از سلسله های معروفیه منسوب به شیخ بهاء الدین نقشبند. کرسی نامۀ این سلسله چنین است: ۱. بهاءالدین نقشبند؛ ۲. امیرسید کلال بخارایی؛ ۳. محمدبابا سماسی؛ ۴. علی رامتینی؛ ۵. محمود انجیر فغنوی؛ ۶. عارف ریوگروی؛ ۷. عبدالخالق غجدوانی؛ ۸. یوسف همدانی؛ ۹. ابوعلی فارمدی؛ ۱۰. ابوالقاسم گرکانی؛ ۱۱. ابوعثمان مغربی؛ ۱۲. ابوعلی کاتب؛ ۱۳. ابوعلی رودباری؛ ۱۴. جنید بغدادی؛ ۱۵. سرّی سقطی؛ ۱۶. معروف کرخی. نقشبند، عقایدی سلفی گونه (سلفیه) داشت و بسیاری از رسوم صوفیانه، همچون ذکر جلی و سماع، را ملغی کرد. با تشیّع بر سر نقار بود و کرسی نامۀ غیرمشهوری از او در دست است که در آن سند خرقۀ خود را به اوّلین حکمران رسمیِ پس از پیامبر اکرم (ص) رسانیده است. از این رو، در سلسلۀ نقشبندیه، عارفان محقّق شیعه را نمی توان یافت. اینان با دیگر سلسله ها نیز، چندان بر سر مهر نبودند. از همین روست که جامی، که خود منسوب به این سلسله بود، به رغم تفصیل در شرح حال منسوبان به این فرقه، که گاه سخت گمنام اند، از مشایخ سلسله های دیگر همچون شاه نعمةالله ولی هیچ یادی نمی کند. اصول اندیشه و عمل این سلسله بر این یازده اصل استوار است: ۱. هوش در دم؛ ۲. نظر بر قدم؛ ۳. سفر در وطن ۴. خلوت در انجمن؛ ۵. یادکرد؛ ۶. بازگشت؛ ۷. نگاهداشت؛ ۸. یادداشت؛ ۹. وقوف عددی؛ ۱۰. وقوف زمانی؛ ۱۱. وقوف قلبی. واعظ کاشفی در رسالۀ رشحات، شرحی بر این اصول نگاشته است. در زمینۀ آداب اجتماعی نیز، بهاء الدین سنّت خانقاه نشینیِ مشایخ را ترک کرد، و بسیار ساده می زیست. یکی از مریدان وی، به نام صلاح الدین مبارک بخاری ( ـ۷۹۳ق)، شرح احوال و آراء او را در کتابی به زبان فارسی آورده و نام آن را انیس الطالبین و عُدّة السالکین نهاده است. نقشبندیه امروز، در شمار سلسله های مهجور است و فعالیّت چشم گیری ندارد.
جملاتی از کاربرد کلمه نقشبندیه
در دورهٔ تیموریان، صوفیگری رواج و گسترش یافت و مشایخ و صوفیان از احترام بسیاری برخوردار شدند. شاهرخ و سلطان حسین و سلطان ابوسعید از نقشبندیه حمایت میکردند. از دیگر سلسلههای مهم صوفیه در این دوره نوربخشیه بودند فرقهٔ حروفیه نیز در همین دوره شکل گرفت. حروفیه ظاهراً دارای تشکیلات سیاسی گستردهای بوده و بنابر منابع، در سوءقصد به شاهرخ در ۸۳۰ ه.ق نیز نقش اساسی داشتهاند.
شرف خان بدلیسی در ۱۰۰۵ هجری از باریزان به عنوان قریهای در تملک امرای بهدینان نام بردهاست. در اوایل قرن سیزدهم این قریه به اقامت گاه مشایخ طریقه نقشبندیه تبدیل شد. همین طریقه از مهمترین علل تشکل کردان بارزانی است. مروج طریقه در میان طوایف کرد مولانا خالد نقشبندی شهرزوری و خلفای وی بودند، شیخ تاج الدین بارزانی، شیخ بارزان که از پیروان وی بود، در میان طوایف کرد پیروانی یافت. همین سبب افزایش جمعیت طایفه بارزانی و قریه بارزان شد. این طایفه که در اوایل سده سیزدهم تنها از ۷۵۰ خانوار تشکیل میشد در چهل سال بعد شمارش به ۱٬۸۰۰ خانوار یعنی حدود ۹٬۰۰۰ نفر رسید.
این داستان از سوی حافظ بصیر نوشته شدهاست که از منابع گوناگون به دلیل پیوندش با برادران صوفی نقشبندیه و صوفی یسویه شناخته شدهاست. او زمان فراوانی را با آغای بزرگ گذراند. آغای بزرگ را همسر پیشین شیبانی خان و همسر عبیدالله خان بخارا - مغول خانم - ارج بسیار مینهاد. زمانی که آغای بزرگ بیمار شد، مغول خانم پیشنهاد داد که پزشکان را از بخارا بیاورد، اما آغای بزرگ، این پیشنهاد را نپذیرفت. مغول خانم شعری ترکی به یاد آغای بزرگ سرودهاست. دربارهٔ کارهای آغای بزرگ برای نخستین بار در سده ۲۱ نویسندهٔ ازبکستانی گ.امینآوه پژوهش کرد.